13 اسلاید صحیح/غلط توسط: کاگیاما انتشار: 3 سال پیش 512 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام امیدوارم خوشتون بیاد ❤️ من دیگه ایده کم آوردم دل زدم به دریا و اینو درست کردم توی نظرات بگید چی تست درست کنم مخصوص روزالین (کاربره تستچیه) آماده اید تا پشم هاتون بریزه
درهی رنگینکمان
یک قبرستان طبیعی به نام درهی رنگینکمان در کوه اورست وجود دارد. اورست، نام خود را از لباسهای رنگی و وسایل کوهنوردی متصل به جسدهای متعدد که در دامنهی کوه قرار گرفته بودند؛ دریافت کردهاست. افرادی که مایل به صعود به اورست هستند؛ باید در مسیرشان از کنار این جسدها عبور کنند. با گذشت زمان، این جسدهای مومیایی شده تبدیل به جایگاههای هدف برای کوهنوردان احتمالی شدهاند.
جان واتسون به منظور فهمیدن این مسئله که آیا ترس به طور ذاتی ریشهدار شده و یا به لحاظ فرهنگی تدریس میشود؛ آزمایشاتی را بر روی پسر بچهی کوچکی به نام آلبرت انجام داد. این کودک، بارها و بارها از محوطهی نگهداری خود، بدون اطلاع والدینش دزدیده و به وسیلهی اجسام نرم و کرکی ترسانده شد. درحالی که از پشت پرده، زنگی که صدای مهیبی داشت را به صدا درمیآوردند. این کودک، فوبیای عجیبی از چیزهای سفید و پشمی پیدا کرد و همین جا آزمایش به پایان رسید. زیرا مادر آلبرت بلخره متوجه آنها شد! آلبرت، هیچگاه یاد نگرفت که راه برود یا حرف بزند و درنهایت در سن شش سالگی فوت کرد!
کشتار جونستَون
احتمالا شناختهشده ترین این حقایق تاریخی وحشتناک، حداقل در فرهنگ پاپ است. پروژهی کشاورزی معبدی معروف به نام جان استون که رهبر فرقه، جیم جونز، 918 نفر را مجبورکرد که سمی که مخلوط کولآید، سیانید، هیدرو کلریک اسید، والیوم و فنرگان بود را بنوشند. این واقعه، اغلب به صورت خودکشی دستهجمعی به شمار میرود، اما واقعا به قتل عام نزدیکتر است! زیرا همهی کسانی که سم را در معرض فشار خوردند، یک سوم قربانیان بودند. این بزرگترین تلفات غیرنظامی عمدی آمریکا تا پیش از حادثهی 11سپتامبر بود.
کشاورزِ بچه
مینی دین، معروف به کشاورز بچه، تنها زن در نیوزلند است که مجازات اعدام را دریافت کردهاست. او برای رسیدن به اهداف خود از کودکان ناخواسته استفاده میکرد که بسیاری از آنها به طرز مرموزی بیمار و مرده و یا از دست رفته بودند. در نهایت، پس از تحقیقات پلیس، کشف شد که او آنها را میکشته و بقایای آنها را در جعبههای کلاه میگذاشته است! در نهایت اما او مجرم شناخته و به دار آویختهشد.
فکِ آویختهشده
هنگامی که ماکسیمیلین ربسپیرر، انقلابی فرانسوی، متوجه شد که باید اعدام شود؛ با گذاشتن تفنگ و شلیک کردن در دهان خود اقدام به خودکشی کرد که ناموفق بود. هنگامی که او را به زیر گیوتین بردند، جلاد، بانداجی که دو طرف فک زخمی او را به هم متصل کرده بود را پاره کرد که باعث شد او در برابر جمعیت فریادی دلخراش بزند تا زمانی که تیغهی گیوتین صدای او را خاموش کرد.
زندگی ابدی
شیخانجی، بنیانگذار سلسلهی یانگ و اولین امپراطور چین بود. او که همانند بسیاری از قدرتمندان تصمیم گرفتهبود برای همیشه زندگی کند، به پزشکانش دستور داد تا اکسیر جاودانگی را پیدا کنند و در غیر این صورت کشته خواهند شد. پزشکان او به زودی اکسیر معجزهآسا و سحرآمیز جاودانگی را پیدا کردند و هر روز به او خوراندند. آن داروی جادویی درواقع جیوه بود و او پس از چندی در اثر مسمومیت با جیوه، از دنیا رفت!
تاجر ویسکی
در اواخر قرن نوزدهم، در سفر به آفریقا، جیمز جیمسون -وارث امپراطوری ویسکی ایرلندی – اعلام کرد که میخواهد از نزدیک شاهد آدمخواری باشد! به منظور ایجاد این جنایت وحشتناک خود، یک دختر برده را خریداری کرد و او را به مردانی داد که قتل او را بر عهده داشتند. و سپس با گوشت بدن آن دختر یک مهمانی ترتیب داد. جیمسون گفته است که صحنههای وحشتناک آن مهمانی را خودش طراحی کردهاست و به زودی تصاویر خشن خود را به تابلوهایی آبرنگی تبدیل خواهد کرد!
آزمایش زندان استنفورد
یکی از معروفترین آزمایشهای روانشناسی در تمام دوران ها، آزمایش زندان استنفورد، تلاش برای بررسی اثرات روانی قدرت درک بودهاست. نگهبانان و زندانیان به صورت تصادفی توسط دانشجویان داوطلب انتخاب شدند. اما این آزمایش به سرعت از مسیر خود خارج شد و کسانی که در قدرت بودند، شکنجهی روانی را آغازکردند. برخی زندانیان آن را پذیرفتند و برخی دیگر دیوانه شدند. تمام تمرینات تنها پس از گذشت شش روز از شروع آزمایش رها شد اما نتایج این آزمایش همچنان برای ارزیابی این مسئله که چگونه افراد عادی وقتی قدرت را در دست میگیرند اخلاقیات را زیر پا میگذارند بهکار میرود!
کشتار هینترکیفک
درسال 1922 شش فرد ساکن در یک مزرعه با یک گلدان کشته شدند. چند روز پیش از حمله، یکی از قربانیان بر روی برفهای لبهی جنگل به سمت مزرعه ردپایی دید، اما اثری از ردپای برگشت آن شخص، در هیچ جا مشاهده نکرد. شش ماه قبل از حادثه، خدمتکار آن خانواده آنجا را ترک کرده بود و ادعا میکرد خانه آنها، خالی از سکنه است. جالب است بدانید که این قتلها تا امروز رمزگشایی نشده اند.
مرد سبز
ریموند رابینسون، معروف به مرد سبز در اثر یک تصادف الکتریکی چهرهی جوان خود را از دستداد. او بدون داشتن چشم، دهان، بینی و تنها با داشتن یک گوش موفق شد تا سن 74 سالگی زندگی کند. او به علت نارضایتی از ظاهر خود تقریبا تمام روز را در خانه میماند اما عادت او برای پیادهروی طولانی در شب، او را به یک افسانه شهری تبدیل کرد.
زنده به گور
اوکتاویا هاتچر زنی بود که در ایالت کنتاکی زندگی میکرد. او پس از ازدستدادن پسر نوزادش، افسردگی گرفت و درنهایت بیماریای گرفت که منجر شد او به حالت کما برود. چند روز پس از به خاک سپردن او، مشاهده شد که مردم روستا بیماریهایی میگرفتند که علایم آنها مشابه علایم اوکتاویا بود اما در نهایت پس از چند روز خوب میشدند. سرانجام یکی از افراد گفت ه شاید بیماری اوکتاویا نیز مشابه آنان، امکان بهبودی پس از چند روز را داشته است. اما پیشنهاد او بسیار دیر بود و مردم محلی پس از نبش قبر اوکتاویا متوجه شدند که او را زنده به گور کردهاند و آثار تلاش او برای بیرون آمدن از تابوت از ناخن های شکسته و خونریزی دستهایش به خوبی قابل مشاهده بود، در حالی که او در اخر در اثر کمبود اکسیژن درون تابوت جان داده بود!
گیوتین
باز هم انقلاب فرانسه! در طول تمام سربریدنها و سرنگونیها، یک دانشمند به نام بیریکس در حال مطالعهی مرگ بود. او از یک زندانی محکوم به مرگ به نام هنری لنگیل خواسته بود که پس از قطع شدن سرش با گیوتین، تا جایی که میتواند چشمک بزند. هنری تا 30 ثانیه پس از قطع شدن سرش چشمک میزد!
13. نیاز به سرعت
گوردون اسمایلی، رانندهی جوان دوست داشتنی اهل تگزاس در سال 1982 در ایندیاناپولیس 500، در حالی که تلاش میکرد رکورد سرعت را بشکند، فوت کرد، چرا که او به یک دیوار با سرعت 185 مایل بر ساعت برخورد کرد. پزشک او در آن زمان، استیو اولوی، شاهد تصادف بود و بعدها در زندگینامهی خود نوشت:
در حالی که با عجله به ماشین نزدیک میشدم، ترشحات خاکستری رنگ عجیبی بر روی آسفالت دیدم و هنگامی که به بالای سر اسمایلی رسیدم، متوجه شدم که کلاه ایمنی، به همراه قسمتی از سر او کنده شده و آن مواد خاکستری رنگ، خوردههای مغز او بودهاست. درواقع کلاه او به علت نیروی گریز از مرکز بسیار بزرگ و بر اثر ضربه از روی سرش کشیده شده و هرکدام از استخوانهای بدن او چند قسمت شده بود! زخم عمیقی روی بدنش ایجاد شده بود که گویی کوسه به او حمله کرده است. هرگز چنین صحنهای ندیده بودم.
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
اوه اوه
قطعا هیچ کدوم ولی اگر مجبور بشم ترجیح میدم تو زندان استنفورد را ترجیح میدم .
با اینحال به نظر من این ها بیشتر دردناک بودند تا ترسناک چون واقعا توانستم درد اون ها را حس کنم 😔😔
آره منم همینطور