سلام دوستان اینم پارت سوم مرسی از اینکه حمایت کردید
1 هفته از اون ماجرا گذشت. هر روز که املی سوار سرویس می شد، خبری از جک نبود! نگرانیش بیشتر از قبل شده بود. خانم کین هم دلش شور میزد که چرا یکی از بچه ها سوار سرویسش نمیشه! املی رسید مدرسه و رفت سر کلاس ولی با چیز عجیبی روبه رو میشه: بچهها سر کلاس نبودن و فقط وسایل هاشون بود!?? املی خیلی تعجب کرد. یهو از پشت سرش دختری با موهای مشکی کوتاه میاد و میگه: اگه دنیال بچه های کلاست هستی رفتن تو ازمایشگاه?? املی خیالش راحت شد. تشکر کرد و رفت سر کلاس و نشست سر جاش. دلش برای جک هیلی تنگ شده بود? کتاب علومش رو باز کرد. همینجور که داشت با بی میلی کتاب میخوند، لای کتابش چیزی رو دید!!
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
دوستان خبر خوب دارمممم??? پارت 4 رو نوشتم و در حال بررسی هست.
خیلی باحاله.اگه میخواین داستان من The secret of Clara رو هم بخونید
لطفا پارت ۴ را بگذار چون داشت به جا های جالب می رسید ولی به نظر من جک آدم فضایی ???و اون ۳ تا دختر دیگه ???و اون ها املی را دزدیده اند
خیلی ممنون از همگی
حتما میزارم پارت 4 رو ❤❤❤
عالی بعدی خواهش میکنم
داستانت خیلی قشنگه و از طرفی احساس میکنم چرته ام میگم منم یه داستان نوشتم اسمش عشق ابدیه میخوام بخونی و نظر بدی
باشه میخونم داستانت رو
مرسی نظر دادی
باحال بود