12 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nazanin انتشار: 4 سال پیش 489 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام اسم من نازنین این اولین داستانی هست که می نویسم پس نظراتتون خیلی به دردم میخوره این داستان رو داستان هری پاتر پیش میره و ی شخصیت جدید داره
هلنا پاتر موی بلند لخت خاکستری قد بلند. پوست معمولی چشم ابی کمرنگ.
امروز با این که ساله اولی هست که میرم هاگوارتزولی من ی سال دو دومی ام اولین کسی هستم که اینجوری میره هاگوارتزبه اصراری که به پرفسور دانبلدور کردم اجازه رفتن به هاگوارتز رو بهم داد خیلی خوشحال بودمشون برای اولین بار قرار بود پسر عموم هری رو ببینم پرفسور دانبلدور برام بلیط قطار فرستاده بود ولی نمیدونستم ستون 3/4 9 کجاست
یک دختر مو قهوه ای با رنگ چشم قهوه ای که ی جغد توی قفس داشت توی هاگواتز پیغام هارو با جغد جابه جا میکردن اینو تو کتابای که درباره تاریخچه هاگوارتز بود خونده بودم به خاطر همین رفتم پیشه دختر که با خانواده اش اومده بود من :سلام میدونی این ستون کجاست و برگه رو دادم دستش دختر ناشناس :تو میر هاگوارتز من : اره دختر ناشناس من هرماینی گرینجر هستم ولی تا حالا تو رو تو هاگوارتز ندیدم
و دستش رو اورد جلو منم دستم رو بردم جلو و گفتم: اسم من هلنا پاتره (دیدم که دختره تعجب کرد خب طبیعی بود همه هری رو شناختن و فکر میکردن اون هیچ فامیلی نداره و هیچ کس به جز پرفسور دانبلدور و پرفسور مگ گنالگ کسی نمی دونست من کیم )من سال دومی ام و پارسال توی خونه درس هاگوارتز رو میخوندم دانشجوی جدید هستم ولی سال اولی نیستم اینم جواب سوالاتت (چون مطمئن میپرسن سال اولی هستی این حرف رو میزنه
بعد گفتم چه جوری باید سوار قطار بشیم گفت :آآآآ اهان باید از بین این دو ستون رد شیم بعد از پدر مادرش خداحافظی کرد و باهم از ستون رد شدیم و سواره قطار شدیم توی یک کوپ با هم نشستیم شروع کرد به سوال پرسید تو با هری پاتر فامیلی ؟ خواهرشی؟ اون فامیل نداره پس تو چرا فامیلی با اون یکیه ؟ پریدم وسط حرفش و گفتم آروم آروم دختر یکی یکی بپرس ولی باید بهت بگم تا زمانی که هری رو نبینم نمی تونم بهت بگم
قطار داشت راه میفتاد که یه یک دختر مو نارنجی اومد و گفت میشه من اینجا بشینم من: حتما هرماینی :اره بشین بعد هرماینی گفت نمیدونم چرا رون و هری نمیان دختری که موها نارنجی بود گفت رون و هری الان میان با من داشتن وارد میشدن هرماینی :تو الان پیشش بودی اسمت چیه دختره گفت: من جینی وزلی ام خواهر رون من که هیچی از حرفاشون سر در نمی اوردم در همین حال قطار راه افتاد
من :بچه ها میشه بگید هری و رون کی هستن جینی که انگار تازه متوجه بودن من شده بود گفت :اسم تو چیه من هلنا پاترم یه دانش جو سال دومی ام امسال اولین سال میام هاگوارتز درس هاگوارتز رو پارسال به یه سری دلایل که وقتی هری رو دیدم به همه میگم تو خونه خوندم و دختر عموی هری این اخری هم جوابه تو ا هم جواب هرماینی سوال دیگه ای است. بعد یک نفس راحت کشیدم که اونم گفت نه از زبان هری چند ساعت بعد نزدیکی هاگوارتز
رون یه لحظه کنترل ماشین رو از دست داد و نزدیک بود بیفتیم من داشتم پرت میشدم پایین که رون من رو گرفت و پاش رو گذاشت رو چوب دستی رو اون هم شکوند من رو کشید بالا و همون جوری که داشت فرمون رو می گرفت که ماشین دوباره چپ نکنه پرسید خوبی من اره چوب دستیت هم زد شوند به خاطر من متاسفم به چوب دستی نگاه کرد و گفت مهم نیست تو ارزشش رو داری
از زبان هلنا در هاگوارتز موقع انتخاب گروه سال اولی ها. پرفسور دانبلدور شروع کرد به سخنرانی قانون هاگوارتز رو برای سال اولی ها که یکیشون من بودم گفت اواسط سخنرانی گفت ما امسال برای اولین بار (این جا هم هری هم رون کنار هرماینی هستند )یه دانش جو سال دومی داریم که اولین سال هست که میاد هاگوارتز بیشتر شما اسم هری پاتر رو شنیدید اما
اسم هلنا پاتر رو نشنیدی اون هم مثل هری تنها کسی اس که از دست همون که میدونید(میدونم همتون میدونی اسمش ولدرمورت هس ولی گفتم برای اونایی که نمیدونن )جون سالم به در برده و اون دختر عموی هری است همه بچه تعجب کرده بودن خب طبیعی بود (همون برگاشون ریخت خودمون )بعد پرفسور مگ گونالگ اسم منو خوند و رفتم تا کلاه انتخاب رو بزار سرم کلاه شروع کرد به گفتن
شجاع زرنگ مهربان وفادار گریندوفر یا هافلپاف ها من سریع پریدم وسط حرفش و چون میدونستم هری توی گریندوفر و گفتم گریندوفر باشم گریندوفر باشم کلاه باشه باشه گریندوفر و رفتم نشستم
اگه زیاد داستان رو توضیح میدم توی نظرات بگید تا دیگه توضیح ندم ممنون که خوندید
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
چرا ادامش رو نمیزاری به نظرم هرچی تخیل خودت رو بیشتر به کار بندازی بهتره اصلا هم عیب نداره که از کتاب فاصله بگیری چون این کتاب نیس و تخیل توعه ولی بهتر بود میگفتی هلنا چون ولدمورت قسم خورده بود هیچ پاتری رو زنده نزاره میترسید بیاد مدرسه
داستانت دقیقا شبیه مال منه و من فکر میکنم کپی کردی لطفا ادامه نده و یه داستان دیگه بنویس
ببین داستانت دقیقا مثل مال من هستش لطفا ادامشو کپی نکن من خیلی ناراحت شدم چون احساس می کنم کپی کردی ولی ادامه (طوری دیگه)??
سلام داستان خوبی بود ولی نمیخوام ناراحتت کنم ولی منم یه داستان نوشتم و یکم داستانت شبیه داستان من بود لطفا اگه میشه ادامش رو تغییر بده و همچنین خواستم بگم حتما ادامه بده???
عالی بود منم انگیزه گرفتم از این جور داستانا بنویسم حتما ادامه بده و بقیش رو بزار
عزیزم داستانت خوب بود، اما بنظر من اینکه هلنا قرار باشه دختر عموی هری باشه، یه جوریه ای کاش هلنا یه دختر مرموز و ساکت بود که تازه وارد هاگوارتز شده و اینکه سعی کن داستانت مثل جی. کی. رولینگ نباشه.
خیلی توضیح میدی و پارت ها کم هستند و کوتاه.ولی خوب بود