اعضا در رستوران غذا های ایرانی 🥘

جین : شما پسرا واقعا احمقین ... جونگ کوک اون غذارو با نون میخورن !! جونگ کوک قاشق دیگه ای از آبگوشتش خورد و در جواب جین فقط چشم هاشو چرخوند . 🙄 نامجون با دقت به مردی که روی میز کناریشون پیاز رو با دستش له کرد نگاه کرد و بعد یه نگاه به پیاز جلوی دستش انداخت . نامجون : اونا از چاقو استفاده نمیکنن؟!🔪

دستش رو بالا برد و مشتشو روی پیاز کوبید! تکه های پیاز اینطرف و اونطرف پرت شدن و تکه ای ازش توی ظرف خورشت قرمه سبزی #جیمین افتاد 🧅. جیمین با حالت چندشی پیاز رو از خورشت بیرون کشید و در همون حال گفت : این چه کاری بود هیونگ !!

#نامجون شونه ای بالا انداخت . جین بهش چشم غره ای رفت و یکی دیگه از سیب زمینی های 🍟روی خورشت قیمه اشو با دست برداشت و خورد و در همون حال رو به #جیمین گفت : هی چیم اسم اون غذایی که سفارش دادی چیه ؟ بیشتر شبیه سوپ جلبک با برنجه !🍵

جیمین شستشو بالا آورد و گفت : خیلی از اون بهتره هیونگ !! قسم میخورم تا حالا همچین طعمی رو نچیده بودم . هوسوک تکه ی کوبیده‌ی توی دهنشو قورت داد و پرسید : اون چیز گرد توی غذات چیه ؟!☄ #جیمین نگاهشو به لیموی توی خورشتش دوخت و جواب داد : نمیدونم ..

و مشغول ور رفتن با لیموی توی خورشتش شد ... جین نیم نگاهی بهش انداخت و بعد به #یونگی که بی سروصدا داشت با کشک بادمجونش ور میرفت نگاه کرد . #جین : چرا نمیخوری یونگی ؟ 🫒 یونگی کمی از نوشابه ی کنار دستش نوشید و جواب داد : هرچقدر بیشتر بهش نگاه میکنم ... انگار قبلا یه بار هضم شده ...

#جیمین صورتشو جمع کرد و به کشک بادمجون دست نخورده‌اش نگاه کرد : اه.. هیونگ... #جونگ_کوک ظرف خالی آبگوشتشو کنار گذاشت و گفت : یه چیز دیگه سفارش بده یونگی هیونگ ! هوسوک تکه ای از کوبیده اش رو سمت یونگی گرفت و گفت : آره از این گوشت های دراز سفارش بده .🥓 طعمشون عالیه . صبر کن الان اسمشو بهت میگم ..

منو رو برداشت تا اسم کوبیده رو پیدا کنه . #جین رو به یونگی گفت : اونم بیشتر شبیه روده گاو کباب شده‌اس . بیا غذای من خیلی زیاده باهم میخوریم . همه به تبعیت از جین مقداری از غذاشونو به یونگی دادن ، البته به جز جونگ کوک . #تهیونگ که تازه زرشک پلو با مرغشو تموم کرده بود بطری کوچیک دوغ رو برداشت و مقداری ازش توی لیوان ریخت .🥛

تهونگ : اوه !! این غلیظ ترین شراب برنجیه که تو عمرم دیدم ...🍶 لیوان بالا آورد ... جیمین : صبر کن #تهیونگ !!! دیر شده بود ... تهیونگ جرعه ای از دوغ گاز دار رو که تو دهنش مزه مزه کرده بود با سرفه ای بیرون ریخت . تهیونگ : خدای من ... فاسد بود

#جین : اه گندت بزنن ... نامجون : اه ... اخرین قاشق از غذای لعنتیم !! جیمین : بهت گفتم صبر کن ... اه خورشت سبزم!! یونگی : یکی به این ابله بگه شراب فاسد نمیشه !!! جونگ کوک تنها کسی بود که با لذت دونه های نخود و گوشت رو توی دهنش میجویید و به بقیه نگاه میکرد چون توی دور ترین فاصله از #تهیونگ نشسته بود .

جونگ کوک : اون شراب نبود هیونگ! اون دوغ گاز دار نعنا و ریحون بود !! جیمین متعجب بهش نگاه کرد : تو الان چی گفتی ؟ جونگ کوک: اسم اون چیزی که تهیونگ هیونگ خورد ! #هوسوک : تو دقیقا مثل یه ایرانی به نظر میرسیدی ! چطور تونستی همه ی اون کلماتو یاد بگیری !؟👏🏼

جونگ کوک قیافه ی مغروری به خودش گرفت و از حیرت #هوسوک استفاده کرد و تکه ی بزرگی از کوبیده‌اش رو برداشت و توی دهنش چپوند . بقیه با اکراه مشغول خوردن بقیه ی غذاشون شدن . جونگ کوک بعداز قورت دادن گوشت توی دهنش گفت : اه احساس میکنم بزرگترین اشتباه زندگیمو کردم .. هییی گاااااارسووون !!!🙀

#نامجون : چیشده ؟ گارسون با فریاد جونگ کوک خودشو بالای سرش رسوند و با اداهای عجیب و چرت و پرت های انگلیسیش اینطور برداشت کرد که هرکدوم یه پرس کوبیده میخوان. سرشو تکون داد و رفت . جونگ کوک بازم قیافه مغروری به خودش گرفت و لبخند کوچیکی زد : دیدی #نامجون هیونگ ؟ از این به بعد لازم نیست وقتی میریم آمریکا تو تنهایی مصاحبه کنی .....😹