مرینت و ادرین حدیثه هستم دنبال کنید
من صبح که از خواب بلند شدم دیدم که باردارم وای اصلا باورم نشد لباسم را عوض کردم و به مدرسه رفتم و وقتی رفتم جشن تموم شدن مدرسه بود واقعا خوش حال شدم و بعد رفتم بیرون لوکا را دیدم رفتم پیشش داشتیم صحبت میکردیم که حالم بد شد لوکا منو برد بیمارستان
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)