miraculuos5

انچه در miraculuos4گذشت:تیکی اینجا چی کار میکنه... یه گودال بسازیم بریم پاریس...این اولین معجزه گر...من یه نقشه دارم

که یهو دیدم معجزه گر تو جعبش نیس از دور یه نفر رو دیدم با یه کیسه دستش داره می دوعه

خواستیم بریم دنبالی که مرینت گوشیش زنگ خورد مامانش بود از زبون مرینت الو سلام خوبی مامان مرینت گفت سلام چی شد کی میاین پس ساعت ۹ شب اع

گفت باشه فعلا گوشیمو قط کردم ادرین گفت حتما معجزه دست اونه گفتم یه صدایی میاد ادرین گفت چه صدایی گفتم هیس مخفی شو رفیتم پشت یه درخت مخفی شدیم دو ادو عجیب که انگار معجزه گر داشتن داشتن می دوند دنبال اون ادامه که دستش یه کیسه بود یکی از اونا انگار معجزه گر گرگ بود یکی معلوم نبود

اونا ازمون دور شدن ما هم از پشت درخت اومدیم بیرون ادرین گفت اینا کی بودن گفتم منم مث تو هیچی نمی دونم پلک گفت ولی من میدونم وقتی که استاد فو صاحب معجزه گر ها بود بعضی از معجزه گر هارو داد به امریکا بعضی هاشو داد چین و بعضی هاشو داد عراق و به کل کشور ها داد که از کشورشون محافظت کنن به هر کشور یکی دو تا یا سه تا میداد

از زبون ارباب شرارت پرواز کن اکوما کوچلوی من برو قلبشوسیاه شیطانی کن ها ها ها

برگشتیم هتل تام گفت بالاخره اومدن خب اشانتون می کنم با...

الیا اسم تو چیه من تیکی ام من به تو قدرتی میدم تا بتونی از کشور محافظت کنی گفتم چی بکم تیکی گفت بگو تیکی دختر کفشدوزکی گفتم و تبدیل شدم بعدش رفتم دیدم نادیا شماک داره اخبار میگه که یه شرور داره کل جهانو نابود میکنه دختر کفشدوزکی و گربه سیاه به دادمون برسین یه ساعت بعد همچی با حالت عادی برگشت و نادیا شاماک گفت چهره جدیدی انتخواب کردی و چرا گربه سیاه نبود

از زبون الیا نمیدونم چرا کت نویر نیومد فک کنم کار داشت یا مریض بود نادیا شماک گفت خب چرا مو هاتو این شکلی کردی گفتم همین طوری ?

انچه خواهید دید. باید برگردیم پاریس.......تا فعلا دو تا معجزه گر پیدا کردیم ...... ما فقط حق داریم معجزه گر های گمشده رو پیدا کنیم نه واسه دیگران رو ور داریم...