پرونده های مرموز 2

شماره 1: سیندرلا داستانی پر از خون ریزی و قطع عضو داشته. والت دیزنی داستان این انیمیشن رو اینطور روایت کرده: دختری زیبا که توسط نامادریش مورد اذیت و آزار قرار میگیره ، اون دختر یک شب به یک مهمانی میره و با پرنسسی جذاب آشنا میشه اما چون عجله داشته کفشش رو اونجا جا میزاره. پرنسس جوان اون کفش رو به پاهای دختران و پرنسس های زیادی امتحان میکنه تا ببینه اون کفش برای کیه اما اون کفش به پای هیچکدومشون نرفت و در آخر به پای سیندرلا رفت و آن دو باهم ازدواج کردن و به خوبی و خوشی زندگی کردن. و اما داستان واقعی اینطور روایت شده که نامادری سیندرلا از این موضوع با خبر میشه و به 2 خواهر بدجنس سیندرلا میگه که انگشت کوچیکه پای خود رو قطع کنن تا کفش توی پای اون ها هم بره ولی باز هم کفش توی پای اون دو تا خواهر نمیره و پرنسس با سیندرلا ازدواج میکنه. در آخر انیمیشن اون دو تا گنجشکی که با سیندرلا دوست بودن میرن و چشمان اون دوتا خواهر رو از حدقه در میارن.

شماره 2: پری دریایی داستانی غم انگیز داره. دیزنی داستان این انیمیشن رو اینطور روایت کرده. آریل دختر پادشاه دریا تصمیم میگیره صدای خودش رو با انسان شدن عوض کنه و به سطح زمین بره تا اونجا بتونه به دنبال عشق واقعی بگرده. وی به شاهزاده اریک علاقه مند میشه و اون ها با کمک هم جادوگر رو شکست میدن و به خوبی و خوشی زندگی میکنن. و اما داستان واقعی این انیمیشن چیز دیگه ایه. معامله ای که بین پری دریایی و جادوگر شکل گرفته سر صدای آریل نبوده بلکه اون باید بر روی چاقو ها راه میرفته تا بتونه به انسان تبدیل بشه. در پایان شاهزاده با فرد دیگری ازدواج میکنه و آریل مجبور میشه به عمق دریا برگرده.

شماره 3: مولان در جنگ شکست میخوره. داستانی که دیزنی از این اینیمشن روایت کرده اینطوره که مولان دختریه با یک جیرجیرک و یک اژدها که سعی میکنه به عنوان یک مرد وارد ارتش چین بشه و با قوم هون بجنگه. اون بعد از نشون دادن شجاعت خود در جنگ پیروز میشه و به خونش برمیگرده. اما داستان واقعی این انیمیشن چیز دیگه ایه. چین در جنگ شکست میخوره و رهبر دشمن به مولان میگه که اگر باهاش زندگی کنه اون رو زنده نگه میداره اما وی قبول نمیکنه و فرار میکنه. وقتی مولان به خونه برمیگرده میفهمه که پدرش مرده و مادرش دوباره ازدواج کرده. مولان در آخر به خودش این رو میگه: من یک زن هستم و در جنگ زنده موندم من به اندازه کافی زندگی کردم و الان میخوام با پدرم باشم. مولان بعد از گفتن این جملات خودکشی میکنه.

شماره 4: پینوکیو هیچوقت به یک بچه واقعی تبدیل نمیشه. داستانی که دیزنی از این انیمیشن اینطوره که پینوکیو پسر یک نجار بوده که همیشه آرزوی داشتن یک پسر رو داشته. یک روز پینوکیو در راه رفتن به مدرسه زندگی پدرش رو به خطر میندازه و در آخر به یک پسر واقعی تبدیل میشه. اما داستان واقعی چیزه دیگه ایه. پینوکیو در واقع یک احمقه و دزدی میکنه طوری که پدرش اون رو عصف وار میخونه. یک روز یک گربه و یک روبهه اون رو از درخت آویزان میکنن و جان دادن اون رو در باد های پر نوسان مشاهده میکنن. من خوشحالم که داستان اصلی این فیلم رو تماشا نکردم.

و در آخر: موگلی نسل کشی به راه میندازه. داستانی دیزنی به این صورته که موگلی پسر بچه ایه که توسط پدر و مادرش در جنگل رها میشه و اونجا توسط یک ببر و یک خرس آموزش میبینه و اتفاق های بد گذشته رو فراموش میکنه. و اما داستان اصلی. بعد از اینکه موگلی ببر قاتل ، شیر خان رو از بین میبره درمیابه که پدر و مادرش به دست کشاورزان دهکده دستگیر شدن. موگلی با کمک گرگ ها و فیل ها به دهکده حمله میکنه و اونجارو ویران میکنه و مردمانش رو به قتل میرسونه. وی بعد از این کشتار مجبور میشه فرار کنه زیرا ساکنان فکر میکردن که اون روحی شیطانی داره. موگلی سرانجام در یکی از دهکده های تحت کنترل انگلیس ساکن میشه.

خب دوستان اینم از پارت دو ، پارت بعدی قرار خیلی جذاب باشه مطمعن باشید. امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت فراموش نشه. تا تست بعدی بدرود👋