خوب اینم از قسمت ۴بخونید و لذت ببرید😍😍😍
یهویی هر ستاشون با تغیبر شکل(یعنی تو لباس مبدلشون)دیدن
یک نفر شرور شده و لیدی و کت دارن میجنگند
بلو آیس گفت :«آم....بشینیم نگاه کنیم یا بریم ما هم بجنگیم 🤔
رگرد گفت:«معلومه که میجنگیم
عقاپین گفت:«دخترا اونا همیشه تنهایی یعنی دوتایی میجنگند لازم نیست ما قاطی شیم بهتره همینجا وایسیم اگه وضعیت بهرانی شد میریم😋
از اون طرف لیدی باگ گفت:«کفشدوزک موجزه آسا
و یه شال دراااااز گرفت🙋
و کت نوار گفت:«ببینم میخوای با اون چیکار کنی
_شاید یه کار الکی😏
_چی🤨
_وایسا و تماشا کن😏،ها نه🤯تماشا نکن تو سر اون رو گرم کن
_چشم
و بعد لیدی باگ شال رو نشونه گرفت به دست عقاپین و کشیدش و عقاپین اومد جلوی لیدی باگ و لیدی گفت:«اگه اشتباه نکنم تو میتونی کمکم کنی😌
عقاپین گفت:«باشه سیعم رو میکنم
لیدی باگ شال رو به دست عقاپین پیچ داد تا مثل یه یویو ازش استفاده کنه
شرور از اینکه با کت نوار میجنگید خسته شد و رفت سراغ لیدی باگ تا گوشواره رو ازش بگیره🤯
کت نوار هم خسته شده بود و رو زمین گفت:«امبدوارم عقاپین بتونه کمکت کنه. و بعد رفت یک جا تا به پلک پنیر بده
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)