سلامممم😆😅😄😄😄😄
لوکا :یهو دیدیم یکی اومد تو نمیدونم کی بود صورتشو پوشیده بود مرینت انگار ترسیده بود
مرینت :یکی اومد تو وایسا انگار کیف من دستش بود وایسا گوشواره هام کو وای حالا چیکار کنم
فرد ناشناس:سلام مرینت سا همون دختر کفشدوزکی چطوری
لوکا :چی مرینت تو تو تو دختر کفشدوزک
مرینت:بعدا توضیح میدم
لوکا : وای خدا
مرینت :تو از کجا فهمیدی که من کیم تو خودت کی هستی اینجا کجاست با من چیکار داری
فرد ناشناس: نرینت آروم باش هنوز کا داریم تازه بازی شروع شده
مرینت تو فکر : کاش میشد یه طوری اون ماسکشو در بیارم وایسا یادم رفته بود مامان بابام یه چاقو گذاشته بودن داخل جیب مخفی ببینم میتونم درش بیارم
فرد ناشناس: خب من دیگه میرم از جاتون تکون نخورین و گرنه من میدونم با شماها
مرینت : خب لوکا باید یه نقشه بکشیم
لوکا : نه
مرینت : چرا؟؟
لوکا :اول باید بگی چطوری دختر کفشدوزک هستی چرا به من نگفتی
مرینت :قول میدم رفتیم بیرون بهت توضیح میدم
لوکا :باشه
مرینت : من داخل جیب مخفی پیرهنم یه چاقو دارم میتونیم تناب هارو ببریم
لوکا :عجب نقشه ی خوبی
مرینت: خوب وارد عمل میشیم
نویسنده: خب اونا تنا با رو پاره کردن و آزاد شدن
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)