داستان در مورد دختر رنج دیده دورگه کره ای ایرانی به اسم چوی جونگ کی هست که یه مادر مریض و یه پدر معتاد داره ولی هیچ وقت خودش رو نباخته و نمی بازه درسته اون یه دختره ولی فقط جسمش دختره روحش در اصل یه پسره که داره سخت تلاش می کنه اون یه انسان خود ساخته است و از خودش یه مرد ساخته عاشق موسیقی هست و علاقه داره که خواننده بشه درآمدش از راه موسیقی های خیابانی به دست میاره و توی یه رستوران به صورت پاره وقت گارسون هست. با من همراه باشید تا بفهمیم سرنوشت چی در انتظار چوی جونگ کی قرار داده است.
داستان از دید سوم شخص مفرد.
گیتارش را داخل کاور قرار داد و از خیابان عبور کرد و به آن دست خیابان رفت موهای بلندش را پشت گوش انداخت و کلاه لبه دار خود را سر کرد.
به راهش ادامه داد ، تقریبا خورشید غروب کرده بود و هوا کمی حوالی تاریک شدن بود.
از خیابان بعدی که عبور کرد به کوچه ی تنگ و تاریکی رسید.
خانه های کوچک دسته به دسته کنار هم ساخته شده بودند.
جلوی در خانه ای ایستاد و زنگ را فشرد ، بعد از چند دقیقه در باز شد و قامت مادرش پشت در نمایان شد حتی توی تاریکی هم می توانست چهره ی زخم آلود او را مشاهده کند.
در را محکم کنار زد و مادرش را در آغوش فشرد.
_بازم کار اونه مگه نه ؟
_لطفا باهاش کاری نداشته باش.
_چطور می تونی انقدر خون سرد باشی آخه ؟
_مجبورم چون جز اینجا جایی رو برای رفتن نداریم.
_من بهت گفتم کار می کنم درآمد خودم و خودت رو جمع می کنم با هم دیگه برمی گردیم ایران ولی گوش نمی کنی.
_این کاره سختیه جونگ کی تو باید بری دنبال آرزوهات مگه نمی خواستی خواننده بشی پس چرا ایستادی فقط برو ازت خواهش می کنم برو.
_نخیر من جایی نمی رم آرزوی من از مادرم برام مهم تر نیست.
_اما..
_بیا بریم داخل فقط امشب باهاش کاری ندارم اگر بازم اذیتت کرد حسابش رو می زارم کفه دستش.
باهم دیگر وارد خانه ی کوچکشان شدند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
خواهش می کنم عزیزم مرسی
خوش حالم خوشت اومده😇💖😘