6 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💞S.R.K💞 انتشار: 3 سال پیش 68 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستان اینم از پارت ۳
دوستتن بخاطر اینکه قسمت ملکه ی موز و سنگ شکن و اپتیگامی اومده من دیگه ادامه آخر پارت ۲ رو نمی نویسم خب بریم سراغ داستان لطفا بزنین بعدی و داستانمم به بقیه لطفا معرفی کنید 🙏 تو این قسمت جولیکا معجزه گر ببر رو میگیره خب بزن بعدی
از زبان مرینت :امروز رفتیم مدرسه روز خسته کننده ای بود امروزم تولدم بود وای خدا قرار بود همه بیان مخصوصا ادرین و لایلا هم قرار بود بیاد ایششششششششش 😭😒😒😒😒😒😒😭😭😭😭😭😭😭😭بعد مدرسه دم در ادرین اومد جلو و گفت 🐾سلام مرینت 🐞 :سسسسسسسسسلام 🐾 تولدت مبارک 🐞 ممممممرسیییییییی 🐾 یهو بارون گرفت 🐞 ادرین میای باهم تا خونتون بریم و حرف بزنیم من چتر هم دارم 🐾 باشه بیا بریم و دستشو گرفتم 🐞 ادرین دستمو گرفت و باهم تا عمارت خونشون رفتیم می خواستم چتر رو بهش پس بدم که گفت ماله خودت باشه 🐞 مرسی همینجوری مثل گوجه قرمر بودم ( راوی: 😹😸😸😸😸😸😸😸😸😸😸😸😸😸😸) که خدمتکارشون در رو باز کرد ادرین رفت خونشون منم رفتم خونه که واسه تولد آماده بشم بارون هم داشت کمکم بند می اومد رفتم حموم و در اومدم موهامو با حوله و سشوار خشک کردم و لبلاس پوشیدمو یکمی هم آرایش کردم ( عکس صفحه لباس مری )
رفتم بیرون خونه مامان و بابام نبودن ساعت دقیقا نزدیک هفت بود که الیا اومد دنبالم باهم رفتیم سمت تولد الیا چشامو بست که چشامو باز کردش ادرینو بقیه هم بودن خلاصه خیلی خوش گذشت شمع های کیکمو فوت کردم و بقیه بهم تبریک گفتنو کادو هارو باز کردم که آخر به ادرین رسید کادومو باز کردم یه خرس پاندای متوسط بودش ازش تشکر کردم اونم بزور و با لکنت ( راوی :ماشالا 😐😐😐😐😐😐😐😐😐) و بعد تولدم که میشد ۱۶ سالمن رفتم خونه خرس پاندا رو گذاشتم رو تختم و لباس راحتی پوشیدم که الیا بهم پیام داد که داره میاد پیشم و اومد پیشم تمام شب باهم خوش گذروندیم و الیا روی مبل من خوابید و منم روی تخت صبح بلند شدیم امروز شنبه بود و تعطیل بود پدر و مادرم پاسه یه کاری رفته بودن بیرون برای یه کاری و تا فردا بر نمی گشتن و باهم نشستیم مشق هامون رو نوشتیم و می خواستیم ناهار درست کنیم (راوی :دلیلش هم اینه که تا دوازده ظهر خواب بودن
و بار اول درست کردیم نشد بار دوم باز نشد بار سوم هم نشد رفتم پایین از تو مغازه چند تا کرذوسان شکلاتی وپ ماکارون اوردم و نشستیم با کوامی ها خوردیم و نشستیم تا شب بازی که الیا ازم خداحافظی کرد و با تریکس رفتن که صدای وحشتناک اومد گفتم : تیکی اسپاتس آن و تبدیل شدم که ریناروژ هم اومد اما خبری از گربه نبود گفتم ای بابا این گربه کجاست پس که شروره گفت جولیکا کجایی من الان یه مندلینگم ( دوستان میریم به روز قبل از زبان رز) امروز تولد مرینت بود خیلی خوب بود که کلویی اومد و گفت مرینت تو رو دعوت نمی کنه و به من گفتش چون منو اون باهم دوستیم گفتم چی و زدم زیر گریه که جولیکا اومد پیشم دلداریم داد ( خیب حالا میریم ۱۵ دقیقه قبل قبل از شرور شدن رز ) توی گوشیم یه پیام اومد دیدم که جولیکا نوشته تو لیاقت منو نداری ( توجه اون جولیکا نیست که پیام داده ) و زدم زیر گریه از زبون شدوماث : نورو دو سو ترکیب شید و گفتم پرواز کنید و قلب ناراحتش رو به دست بگیرید ها ها ها ها 😈😈😈😈😈😈😈😈👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👻👹👹👹👹👹👹👹👹👹👺👺👺👺👺👺👺👺👺👺👾👾👾👾👾👾👾👽👽👽👽👽💀💀💀💀💀 ملکه ی عدالت من شدوماث هستم
من به تو قدرتی میدم که خودت قانون رو بزاری و کلویی رو تنبیه کنی در عوض من معجزه گر لیدی باگ و کت نوار رو می خوام رز :
نه من به تو گوش نمیدم این جولیکا نبود
لیدی باگ به من اعتماد داره شدوماث : پس چرا بهترین دوستت بهت خیانت کرد
رز : حتما ارباب شرارت از این به بعد ملکه ی عدالت حکم رانی میکنه ها ها ها ( میریم به زمان حال ) داشتیم با شروره می جنگیدیم که کت هم اومد ولی ملکه ی عدالت هی ناپدید میشد و یک جا ظاهر میشد که جولیکا رو دیدم جولیکا رز بس کن من بهت اون پیام رو ندادم لطفا که گفتم لیدی بتگ مواظب باشین کت نوار سمت چپ اروم یه چوب رو انداختم شلیک نشدش گفتم آخی
🐞 جولیکا رو کشیدم بردم تو یه کوچه ی خالی گفتم جولکا بهت نیاز دارم جولیکا : به من ! 🐞 جولیکا کوفین این معجزه گر پلنگه که بهت قدرت سرعت زیاد رو میده جولیکا : اون معجزه گره رو پوشیدم و یه چیز کوچولو ازش بیرون اومد
گفتم واییی این چیه دیگه روآر : سلام من یه کوامی ام اسمم روآر برای تبدیل باید بگی ذوآر سرعت فعال جولیکا روآر سرعت فعال و تبدیل شدم خیلی باحال بود
( دوستان عکس صفحه واقعیه تو پیج جرمی بود به خدا راست میگم )
جلو گفتم سرعت ( علامت جولیکا 🐆) 🐾 وای مای لیدی یه بانوی دیگه آوردی میو بانوی من داره پنجشو در می آره
و رفتم دستشو بوسیدم 🐯 اسمت چیه 🐆 من لیدی پنترم ( بانو پلنگی ) 🐯 خوش بختم 🐞 خب حالا باید یه کاری کنیم لا کی چارم یه میز آرایش 🐾 می خوای آرایش کنی بانو 🐞 آهان فهمیدم شما سرش رو گرم کنین نقشه اینه 🐾 کتکلیزم 🐯 سراب درست کردم از لیدی باگ 🐆🐞 خب جولیکا با تمام سرعت یویبوم رو دورش بپیچون 🐆 باشه و با تمام سرعت رفتم و با یویو دست پاهاش رو بستم 🐞 تو اینه خودش رو نشون دادم که شرارتش خنثی شد آکآما و آموک رو گرفتم و گفتم میراکلس لیدی باگ و همه چی درست شد رفتم پیش رز گفتم رز این طلسم شسانس رو همیشه همراه خودت داشته باش بهتذکمک می کنه دیگه شرور نشی خب تا پارت بعد بای. راستی نظر زیاد باشه و لایک بازید بعدی رو می ذارم
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی بود
عالییییییییییییییییییییییییی بوددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
مرسی 💖