♥️عشق اول و آخر من♥️(🌹نامجون🌹) part¹

اول بالا رو بخونید☝🏻خب بریم برای داستان📚

ا/ت: نامجون تو چرا اصلا بهم توجه نمیکنی همش سر کاری میای خونه هم که دستت کتابه پس من چی این وسط(با داد و اعصبانیت)😠 نامجون:توهم توجه نمیکنی تو هم میری سرکار خونه هم همش تو آشپز خونه تو توجه کن تا منم بکنم🤨😠 (ا/ت از این حرف نامجون ناراحت میشه و از خونه میزنه بیرون🚪)

۲۰ دقیقه بعد از رفتن ا/ت=(گوشی نامجون زنگ میخوره📞ا/ت بود.دلش نمیاد جواب نده پس جواب میده📲) نامجون:بله😒 فرد: سلام آقای نامجون؟🤔 نامجون: بله خودمم ببخشید شما؟ گوشی ا/ت دست شما چیکار میکنه😨 فرد: پس این خانوم ا/ت هست. من از بیمارستان تماس میگیرم شما چه نسبتی با خانوم ا/ت دارید؟🤨نامجون:چ..چییی😱بیمارستان واسه چی؟! من شوهرشم😢 فرد:ا/ت به خاطر سرعت بالا با یک ماشین تصادف کرده😔(نویسنده:ماشین ماله ا/ت بوده و نامجون هنوز گواهینامه نداشته است😊) نامجون:آدرس بیمارستان کجاست😟 فرد :بیمارستان خیابان تهران(نویسنده: خیابان دیگه ای نمیدونستم ببخشید😅)

نامجون با سرعت برق و باد میره به سمت بیمارستان در خیابان تهران🏙نامجون بعد از یه ربع میرسه به بیمارستان🏥 و میره به سمت پذیرش📢نامجون: سلام خانم اتاق خانم ا/ت رو میخوام😣پذیرش: انتهای راه رو دست چپ اما ایشون اتاق ICU هستن و حالشون خیلی بده😔شما باید یک برگه رو امضا کنید برن اتاق عمل😕نامجون: باشه راضایت نامه رو بدید😰 (بعد از امضای رضایت نامه و رفتن ا/ت به اتاق عمل🧾)

نامجون در حال به شدت گریه کردن😭تو دلش:اگه خوب نشه هیچ وقت خودمو نمیبخشم😪 و بعد بلند داد میزنه: ا/ت منو سالم بهم بر گردونید وگرنه.....(پایان😐)

خب بچه ها اینم part ¹ 😄 لطفا منتطر پارت دو باشید😘

بچه ها این عکس جنبه فان داشت😅لطفا ناراحت نشید😍 و لطفا لایک کنید چون خیلی زحمت کشیدم تا تست اوکی شه😕 برید اسلاید بعد👈🏻

خیلی ها میخواستن ببینن من چه شکلی هستم 🥰خب بچه ها اینم عکس من😁خیلییییییییی دوستون دارم😍بوس بوس😚