سلام اگه پارت های قبل را نخواندین لطفا بخونین❤❤
الکس رفت طرف ادوارد و گفت به چه جراتی خواهر من را می دزدی ادوارد گفت به نظرم نباید انقدر زود من را به اسم دزد صدا بزنی چون من هیچ کاری نکردم قبل اینکه بدتر بشه گفتم برادر اون من را ندزدید اون بهم کمک کرد یک نگاهی به من انداخت و بعد یک نگاهی به ادوارد گفت معذرت میخوام و ادوارد هم لبخند زد هممون داشتیم به سمت شهر میرفتیم که همان پیرزن جادوگر با ان پسری که من راه دزدیده بود اومد گفتم خدای من شما همدست بودین پیرزن گفت تو باید با ما بیای دختر جان گفتم عمرا
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام قسمت بعدی در حال بررسی هست فکر کنم امروز یا فردا به دستتون برسه ??❤
زودتر بزار