فرشته ی مهربون من سوهو ۵

این از این پارت . قراره داستانمون یکمی تراژدی شه موافقین؟؟؟ ببخشید بابت تاخیرم.

ته یون داشت خیلی با دقت موهای سوهو رو حالت میداد . موهاش که تموم شد اومد سراغ صورتش. صورت بی عیب و نقصش نیازی به گریم نداشت. فقط چیز هایی مثل سایه ی پشت چشم و یکمی پر رنگ کردن لباش. ته یون گریم چشمای سوهو رو انجام داد و رفت سمت لباش و داشت لباشو گریم میکرد که متوجه نگاه سنگین سوهو شد که بهش زل زده. ته یون: به چی نگاه میکنی؟ سوهو: هیچی. ته یون: تو نمیری تو گوشیت؟ سوهو: نوچ . ته یون: چرا؟ سوهو: شارژ نداره. ته یون: اهان😄

موقع گریم سوهو نزدیک ترین حالتو با ته یون داشت. انقد از ته یون مطمئن بود که میخواست همونموقع بهش اعتراف کنه اما نه انگار باز نمیتونست. گریم اعصا تموم شد و استایلیستا لباس اعضا رو بهشون دادن و چن دقه بعدش کنسرتشون رو برگزار کردن. بعد از تموم شدن کنسرت همه داشتن وسایلاشونو جمع میکردن که برن. ته یون کارش طول کشیده بود و اخربن نفری بود که تو اتاق گریم مونده بود. سوهو میخواست از فرصت استفاده کنه

رفت تو اتاق گریم پیش ته یون . ته یون لبخند زد بهش و سوهو هم جواب لبخندشو با لبخند داد. سوهو:نمیخوای بیای؟؟ ته یون: چرا الان میام مونده هنوز وسایلم. سوهو:بزار کمکت کنم. ته یون: ممنونم. سوهو: چیزه...(همونموقع یکی از فیلمبردارا میاد داخل) فیلمبردار: ببخشید شما اینجا لنز منو ندیدین؟؟ ته یون: نه اینجا نیس. سوهو (با خودش)🤦🏻‍♂️🤦🏻‍♂️/ ته یون وسایلشو جمع میکنه. / ته یون: خوب دیگه منم وسایلم جمع شد بریم. سوهو: اوکی بریم.

سوهو: داشتیم از استیج میرفتیم بیرون . ته یون داشت بقل من راه میرفت. یهو یه صدای خیلی بلند و بدی همه جا رو پر کرد. صدایی که پرده ی گوش منو لرزوند یه لحظه احساس کردم دارم کر میشم(خدانکنه عخشم🥺) وقتی حواسم اومد سر جاش دیدم همه دارن جیغ و داد میکنن . رومو که برگردوندم دیدم ته یون افتاده روی زمین و داره از پهلوش خون میره. چن: خدای من چی شد. شیومین: هی ببینین نفس میکشه. .... اره نفس میکشه نبضشم میزنه. زنده است. باید ببریمش بیمارستان. خانم(اشاره به منیجر) زنگ بزنین اورژانس. دی او: پزشک خصوصی کمپانی که سوئد نیس چیکار کنیم؟ چانیول حالا یه کاریش میکنیم دیگه. فوقش باید خودمون صورتمون رو بپوشونیم یا نهایتش به دکتر میگیم که کی هستیم و بعوش صورتمونو میپوشونیم. بکهیون: هیونگ حالت خوبه.

سوهو: سرم درد میکنه سرم گیج میره. بکهیون: هیونگ تو موقع خوردن تیر تو سر ته یون کنارش بودی. صداش تا ون اومد و ما سکته کردیم تو که دیگه قشنگ کنارش بودی. طبیعیه یه چن ساعتی سرت درد بکنه و گیج باشی. (بععع بوووووو بععععع بووووو🚨🚨🚨( اروژانس میاد)) / اروژانس میاد و با برانکاد ته یون رو میبرن تو امبولانس. پسرا و بقیه کارمندا میرن خونه . سوهو و چانیول هم میرن بیمارستان پیش ته یون . سوهو هنوز سرش گیج میرفت و حالش بد بود. چانیول میشونتش رو صندلی و میره از بوفه براش اب میاره.

سوهو: ته یون رو کجا بردن؟؟ چانیول: بردنش اتاق عمل. باید تیر رو از پهلوش در بیارن. سوهو: اهان. از زبان چان👈🏻 سوهو خیلی حالش بد بود. صدای تیر توی گوش منی که تو ون نشسته بودم بد جور پیچید. سوهو که دیگه کنار تیر بود. واقعا خیلی خوش شانس بودیم که تیر نخورد به سوهو. سوهو خیلی گیج بود. هنوز صدای تیر توی گوشش میپیچید و حالش بد بود. کم کم همینطور که روی صندلی نشسته بود خوابش برد سرشو گذاشتم روی شونم تا بخوابه. یه ساعتی گذشت. سوهو هم کم کم بیدار شده بود و حالش خیلی بهتر بود. پرستار اومد بیرون. من و سوهو رفتیم سمتش.

سوهو: ببخشید اقا میشه بگین حال مریض ما چطوره؟؟ پرستار: متاسفم خیلی. ما هر کاری که از دستمون بر میومد کردیم اما متاسفانه..... بیمارتون خون زیادی از دست داده بود و متاسفانه تموم کرد./ با این صحبت پرستار سوهو انگار زیر پاش خالی شد واسه همین من گرفتمش و دستمو گذاشتم پشت کمرش تا نیوفته. پرستار رفت. سوهو رو بقلش کردم خیلی ناراحت بود. همونموقع دکتر هم اومد و گفت کدومتون همراه بیمارین؟؟

سوهو از بقلم اومد بیرون و اشاره کرد من./ دکتر:چرا گریه میکنین؟؟؟ باید خوشحال باشین. چانیول: چطوری خوشحال باشیم وقتی بیمارمون فوت کرده. دکتر: هان؟؟😳 اهااااااااننننن😂😂😂😂شما باور کردین😂😂😂این پرستار نمیدونم چرا انقدر از دادن خبر بد لذت میرره کلا به همه میگه مریضشون مرده .😂😂😂سوهو: چی یعنی راس نگفت؟؟😳 دکتر: معلومه که نه بیمارتون سالنه فقط به خاطر خون زیادی که از دست داده باید بهش خون متصل کنیم. گروه خونی کدومتون به بیمار میخوره. سوهو: فک کنم مال من بهش میخوره. دکتر: پس بریت ازمایش بدین و خون بدین

سوهو: چشم (دکتر میره) چانیول: چه پرستار احمقی جا داره یکی بزنیم تو دهنش سوهو: اره واقعا احمق...... زنده است 😃😃 تهیون زنده است شنیدی چان😃😃چانیول: اره هیونگ شنیدم. بدو بدو برو خون بده عشقتو نجات بده زود باشه؟؟ سوهو:باشه😃(سوهو میره و خون میده و برمیگرده ته یون رو برده بودن داخل بخش مراقبت های ویژه. چانیول نشسته بود روی صندلی. سوهو هم میاد از پشت شیشه زل میزنه به تهیون. پف زیر چشم تهیون. صورت بدون رنگش . توی اون لباس بیمارستان حالشو بد میکرد.)

ترجیح میدین تهیون بمیره یا با سوهو ازدواج کنه؟؟؟