
متاسفم این پارت خیلی دیر اومد ولی توی این پارت کلی اتفاقات هیجان انگیز هست ممنون .
از چشم توایلایت :چشمام رو باز کردم همه جا سیاه و تاریک بود . اومدم تکون بخورم که دیدم منو روی یک تخته چوبی بستند . دورم رو نگاه کردم داخل یک اتاق کوچیک بودم
همه جا ساکت و آرام بود ولی یهو یه صدایی اومد صدای قفل در بود انگار داشتند در رو باز میکردند .صدا از سمت راستم می آمد ولی هیچ دری اونجا نمیدیدم ولی چند لحظه بعد یک چیزی روی دیوار تکون خورد و باز شد در اونجا بود .از پشت در سایه یک نفر دیده میشد که
موهای فرفری داشت اداجیو بود در کاملا باز شد نور بیشتری داخل اومد و اطرافم رو بهتر دیدم چیز زیادی اونجا نبود به جز چند تا میز و کمد و یک راه پله باریک .دیگه اینور و اونور رو نگاه نکردم و به اداجیو نگاه کردم . اون اومد نزدیکم و
گفت :پس بلاخره بیدار شدی .?هنوز هم میتونی راه راحت رو انتخواب کنی . گفتم :نه من گردنبند رو بهتون نمیدم . گفت :باشه . بعد رفت و در رو هم بست. یهو یک چراغ روشن شد اطراف رو نگاه کردم و دیدم که اونا یک دوربین هم بالای در گذاشته اند تا منو ببینند ??
از قدرتم استفاده کردم تا بند ها رو باز کنم اما هر چقدر محکمتر میکشیدم بند هم محکمتر میشد? . دوباره در باز شد و آریا با یک کیف اومد داخل اداجیو هم کنار در ایستاد . آریا اومد بقل تخت و از تو کیفش یه تفنگ در آورد . تفنگ رو گرفت روی سرم و گفت :
دست هایت رو باز میکنم تا خودت گردنبند رو دربیاری . ولی اگر کار دیگه ای بکنی یه گلوله تو مغزت خالی می کنم . گفتم :خب چرا خودتون گردنبند رو درنمیارید ؟آریا به اداجیو نگاه کرد و گفت :چون فقط خودت میتونی درش بیاری . یه فکری به سرم زد .?
خیلی خطرناک بود ولی به امتحانش می ارزید . آریا دست هایم رو باز کرد . دستم رو یکم مالیدم . یهو یکی داد زد کمک ?و آریا سرشو برگردوند به سمت در و منم از این فرصت استفاده کردم و یه مشت محکم
زدم رو دست آریا . تفنگش افتاد و منم برداشتمش و با یه دستم آریا رو گرفتم و با دست دیگه ام تفنگ رو روی سرش گرفتم .بلند گفتم :
اداجیو همین الان برو کنار و بذار من برم و اگر نه آریا رو میکشم .?اداجیو بدون اینکه چیزی بگه رفت کنار و منم با اریا رفتم تا دم در و بعد آریا رو ول کردم و دویدم توی خیابان تا کمک بگیرم . اداجیو داد زد و گفت :اگر میخواهی فرار کنی میتونی ولی یه نفر رو از دست میدی . من همه حرفاش رو شنیدم ولی با خودم گفتم این یه تله است . تا اینکه به فکر اون صدا افتادم
و ایستادم و پشتم رو نگاه کردم و دیدم وای نههههههههههه??????
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا بعدی رو نمیزاری
سلام خوب بود ولی کوتاه بعدی رو هم بزار