میراکلس قدرت بی نهایت قسمت. دوم
سلام قسمت دوم اومد

خلاصه قسمت اول زیگی خواست مدرسه پرینت بره چون تیرکس و سس میخواستن بیان زیگی گفت نمیام و وقتی مرینت رفت زیگی شرور شد و همه مولوی هارا تبدیل به قاب عکس کرد جز تیرکس و سس و تیکی و ویز و ژوپو و کالکی یعنی کوامی اسب و لاکپشت و میمون ژوپو و کالکی و ویز

تیرکس و سس و تیکی و ویز و ژوپو و کالکی داخل کیف مرینت قایم شده بودند و زیگی اندازه مرینت شده بود مرینت به آلیا گفت : آلیا بیا این معجزه گر روباهتو بگیر آلیا: باشه بعد رفتن به یه جایی قایم شدند و تبدیل شدن دختر کفشدوزکی: تو اینجا بمون روباه قرمز روباه قرمز : باشه

بعد آدرین تبدیل شد و بعد گربه سیاه و روباه قرمز و دختر کفشدوزکی کنار هم جمع شدندجز تیرکس معجزه گر میمون داد به گربه سیاه و گفت اینو بده به کیم و معجزه گر اسب داد به روباه قرمز گفت : اینو بده به مکس و خودش هم معجزه گر مار معجزه گر لاک پشت را هم برد

بعدش معجزه گر ها رو به همه دادند و گربه سیاه گفت : بانوی من اینم از قهرمانان وایپریون : خخخ کیم گفت: خیالم راحت شد که دوباره ژوپو دیدم مکس گفت : خوشحال هستم که قهرمان شدم دوباره
دختر کفشدوزکی: همگی به پیش گربه سیاه : چشم بانوی من همه رفتن با زینگولیانس جنگیدند

مکس : تلپورت کیم: « نمیدانم » روباه قرمز : توهم وایپریون: فرصت دوباره گربه سیاه : پنجه برنده دختر کفشدوزکی: گردونه خوش شانسی
و پشت لاک : سپر زینگولیانس : سپر را تبدیل به عکس کن گربه سیاه زربه ای به زینگولیانس زد و دختر کفشدوزکی گفت : شاخشو بشکن و به همه گفت : قلقلکش بدید همه باشه تمام توهمات از بین رفتن و کاغذ کوچولویی که دست زینگولیانس بود افتاد و وایپریون آن را پاره کرد

بعد همه به جز مرینت و آدرین به حالت عادی برگشتن و گربه سیاه و کفشدوزک رفتن معجزه گر هارو یواشکی گرفتن و دختر کفشدوزکی و گربه سیاه یه جایی قایم شدند و به حالت عادی برگشتن و وقتی کلاس تموم شد مرینت معجزه گرهارت در جعبه معجزه گر ها گذاشت

نظر و لایک یادتون نره قسمت سوم در راه است
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عالیه خیلی با استعدادی پسر 🤗
💜 💜 🖤 🖤 💙 💙
سپاس
عالیییی بودد
سپاس
ببخشید اشتباه تایپ هم داشت مولوی نه کوامی پرینت نه مرینت هواستون باشه