یه داستان متفاوت از لیدی باگ ۸

از زبان آدرین رسیدیم به جایی که کمی روشن تر بود یهو آدرینا گفت مراقب باش یهو یه نفر منو روی زمین پرتاب کرد

از زبان آدرینا اون هاک ماث بود آدرین رو به اون طرف پرتاب کرد آدرین عصبی شد هاک ماث یه آکوما آزاد کرد فریاد زدمو گفتم کت مراقب باش اما دیر شده بود اون آکوما تایز شده بود من از فرست استفاده کردم و تا اونا داشتن حرف میزدن از شامه گرگی استفاده کردم مرینتو پیدا کردمو یه جایی بردمش تا تبدیل بشه

دوستان من فراموش کردم قدرت های ولف کوئین رو بگم 1شامه گرگی 2تبدیل شدن به کرگ صلاح خنجر های دستی

از زبان لیدی باگ ازش پرسیدم تو کی هستی گفت این یه رازه باید بریم کت نوار شرور شده گفتم چطور گفت حاک ماث برگشته تو که باید بهتر بدونی گفتم اما اون یکی دگست با سر جرفم رو تائید کرد

از زبان ولف کویین وفتیم تا با کت نوار بجنگیم گفتم کت نوار داری چیکار میکنی گفت من کت بلانک هستم گفتم با شه باشه خواهش میکنم کت لطفا لیدی باگ اون زنگوله رو برداشت شکستش و اکوما رو ازاد کرد و شرارتش رو خنثی کرد

از زبان کت نوار یهو دیدم لیدی باگ و ولف کویین جلوم ایستادن گفتم اینجا چه چه خبره گفتن تو شرور شده بودی یهو صدای حاک ماث جدید اومد که میگفت بلاخره شکست میخورین و بعد رفت لیدی باگ جعبه معجزه آسا هارو برداشت و خداحافطی کردیمو رفتیم

از زبان آدرینا رسیدیم خونه رفتیم تو اتاقم و سریع به آدرینا تبدیل شدم وایت اومد بیرون و گفت من گشننننمههههه گفتم باباباشه باشه اروم باش بیا اینم شیرینی خورد گفتم وایت به نظرت من میتونم کمک کنم آدرین به عشقش برسه وایییی این جا نمیتونم فکر کنم باید برم بیرون سریع به طبقه پایین رفتم از مادرم اجازه گرفتم و با وایت رفتیم بیرون

از زبان مرینت رسیدم خونه به تیکی گفتم تیکی ما دوباره معجزه گر پروانه رو از دست دادیم چیکار کنمممم گفت نگران نباش موفق میشی مرسی تیکی

از زبان واین با آدرینا رفتیم زیر یه پل آدرینا داشت فکر میکرد یه پسره اومد جلو و گفت سلام خانم آگراست ادرینا گفت من باید برم اون پسره دستش رو بالای سر ادرینا گذاشت طوری که آدرینا نمیتونست تکون بخوره

امیدوارم خوشتون اومده یاشه