یاداوری درخت جادو

اسم شما جینی هست و یه مادر بزرگ عجیب و غریب دارید که خیلی دوست اش داری و هر سال به پیش او میروید

امسال تابستان وقتی به پیش او میروی گربه ای که بعد متوجه میشوی پسری به نام جیسون است تو را به پیش درخت ای میبرد که در ان درخت دنیا قصه هاست

و مادر بزرگ شما ملکه دنیا قصه ها و شما ملکه بخش ماجراجویی هستید

از پدر و مادر تدان مخواید که کل تابستان رو شما انجا بمانید که این اجازه رو با کمک مارد بزرگ تون میگیرید و البته پدر و مادر تون از دنیا قصه ها خبر ندارن

در جشن که برای امدن شما گرفتن با بقیه شاه و ملکه ها اشنا میشوید پدر جیسون شاه بخش رمانتیک ( مادر جیسون فوت کرده) و جیسون شاه بخش علمی تخیلی و ملکه بخش تخیلی و فانتزی هم دختر بانمکی با نام ایسن هست و البته بقیه ژانر ها دنیا ندارن

درباره اینکه بقیه ژانر ها دنیا ندارن جیسون قرار بود به شما توضیح بده

از صحبت ها جیسون میفهمید که چند سال پیش ملکه دنیا ژانر ترسناک میخواهد که کتاب رو چاپ کنهه اما با مخالفت مادر بزرگ شما مواجه میشه که از نظر خیلی ها هم نباید این کتاب چاپ بشه که یکی از اون افراد مادر جیسون بوده

ملکه ژانر ترسناک شروع میکنه به نابود سرزمین قصه ها و ملکه ها و شاه ها قصه ها رو میکشه و همین طور مرم که در هر دنیا بودن ملکه بخش تخیلی فانتزی ناپدید میشه و دنیاش سالم میمونه ملکه علمی تخیلی که مادر جیسون بوده هم میکشه و سرزمین علمی تخیلی رو خراب میکنه سرزمین رمانتیک کمی خراب میشه و سرزمین ماجراجویی هم نابود میشه و البته پدر جیسون رو نکشته که بازم البته چون مادر بزرگ جلو ی اون رو میگیره

و البته متوجه میشی جیسون دارهه چیزی رو پنهون میکنه بعد چند بار پرسیدن بهت میگه رجینا ملکه سرزمین ترسناک خاله نا تنی او هست و دیده چطور مادر اش رو میکشه

نامه ای به دست شما میرسه که با کمک جرویس برادر کوچک جیسون میفهمید از چوب درخت بدست امدهن که فقط در جنگل ممنوع پیدا میشه در راه برگشت ججیسون رو می بینید ودرباره نامه بهش میگید و اون به فکر فرو میره و داستان از اینجا تموم میشه