14 اسلاید صحیح/غلط توسط: STOP🛑 انتشار: 3 سال پیش 445 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام 👋اومدم با پارته ٣ 😉راستی ازین پارت به بعد خواهرم هم به من کمک میکنه 😄احتمالش زیاده از پارته ٩یا ١٠ یکی از دوستامو با قرعه کشی یکی از همکارهام بشه ❤
عکس پارته ٣😍
اول اون بالارو بخون 😜
《A: کجا بودیم یادم نمیاد😥 ...... ای بابا😧 ....... نمیشه یک لحظه وایستید برم پارته ٢ رو بخونم بیام😆😅 .》
😇😈
《A: خوندم بیاید بریم سره داستان 😀. R(رومی خواهرم ):بزن بریم لایلارو بکشیم😈 . A: آخه وسطه داستان لایلارو از کجا بیارم😞. R: لایلا باید باشه تا من بکشمش😳😈 . A: باشه بابا یک کاری میکنم لایلاهم بیاد تا تو بدبختش کنی😂 . R: ای ول 😄. A: حالا میزاری بریم سره داستان ؟؟؟ 😒. R: بله😜 . A: ممنون.😝》
😇😈
از زبان AR😛:
مرینت خودشو از برج ایفل انداخت پایین😱😵😨😭 .
مردمم با نگرانی و تعجب نگاه میکردن😮😩 .
《R : مگه سینماست که به بیچاره نگاه میکنن؟! 😑. A: نمیدونم شاید.😕》
آلیا 📱: نهههههه😱😰😭😖
رز🐷 : امکان نداره 😓😓
ایوان🐮 : میگیرمش 😌
《R : زکی خیاله باطل ایوان😌》
میلن 🐭: بگیرش ایوان😰
《R: نترس نمیگیره 😃》
لوکاهم از ترس و استرس چشاش سیاهی رفته 😱😒و افتاده رویه .............
کلویی😂😂😂
《R : کلویی له شد 😂..... البته کاملا حقشه😈 》
از زبان کت نوار🐾 :
《A : از همونجایی که همه رفتن دنباله مرینت 😇》
😇😈
وقتی بقیه رفتن دنباله مرینت منم خودم تنهایی رفتم دنبالش تا زودتر پیداش کنم 😏.《A: کمی بعد😞》هنوز داشتم دنباله مرینت میگشتم 😐ولی خیلی دلم میخواست بدونم قضیه از چی قراره😋😣 که 👀چشمم به ناتالی و سایمون افتاد😓
《A : بچه ها داخله این داستان اسمه بادیگارده آدرین سایمونه 👍✌👌》
👀چشمم به ناتالی و سایمون افتاد😓 که داشتن دنباله من میگشتن 😲😵😨😱با خودم گفتم عالی شد😟😰 از الان میتونم عصبانیته پدرمو تجسم کنم😱😵😨😳😲 .
《R: مردی داداش😏 . A: اندازه بده قبرتو شفارش بدم😎 . کت نوار : ممنون از حمایت تون😒 . AR : قابلی نداره😎😜 . کت نوار : جانه مادرت پدرمو زیاد عصبانی نکنیا😣🙇 . A: ببینم چی میشه😊 . کت نوار : وای ممنونم😄 . A: البته فعلا میخواد پوستتو بکنه😂😜😏 . قیافه کت نوار😱😲😳😨😧😦😣😰👉 قیافه RA 😂😄😆😉😜😋👉 》
😇😈
《RA : راستی یادمون رفت بگیم برای نجات آدرینه بیچاره از عصبانیته پدرش یک صلواتی بفرستید 😂😇😉》
😇😈
داشتم به عصبانیته پدرم فکر میکردم 😖که یهو صدای داد زدنه آلیارو از کناره برج ایفل شنیدم👂 که میگفت : نه😭....... مرینت😭.... این کارو نکن😭 . با خودم گفتم دمت گرم آلیا با این جیغ زدنت 😶من اینوره شهرم و تو اونورش ولی صداتو واضح شنیدم 😲
《R : آهای ا . س . ک . ل مرینت میخواد خودشو بکشه اون وقت تو داری از آلیا جونم تعریف میکنی😒 ؟!؟! . کت نوار : جان😱 .... وای خدا😵.... مرینت صبر کن اومدم 😲. A: انگار مرینتم به گفته تو صبر میکنه😒😞😎 》
😇😈
زود رفتم سمته برجه ایفل وقتی رسیدم دیدم مرینت خودشو انداخته😨 و بقیه دارن گریه میکنن و داد میزنن😢 نه.....نه 😢 《A: نکته مرینت هنوز به زمین نرسیده 😮》
زود دویدم سمته مرینت😲 و بغلش کردم😶 و زود چوب دستیمو به یکی از پایه های برجه ایفل گیر دادم و آروم مرینتو اودرم پایین 😎😎😏که یهو ..........
《A : برو اسلاید بعد شاید بگم 😉 . R: نترس اون نگه من لو میدم 😈😌😋》
😇😈
که یهو .........😱😨😵😲
که یهو مرینت بلند شد و😀 زد پسه گوشم 😓😐😯البته نباید انتظاره تشکرو داشته باشم چون هرچی نباشه اونیکه میخواد خودکشی کنه مطمئنا نمیخواد کسی نجاتش بده 😕😮😰😟ولی حداقل نزاشتم به هدفش برسه😌😎 ولی اصلا چرا میخواست خودشو بکشه😑 ؟؟؟!!!
《A : خاک تو سرت که نفهمیدی😡 . R: خاک که سهل است سنگ به سرت 😠😂》
😇😈
از زبان AR😈😇 :
همه بخاطره اینکه کت نوار مرینتو نجات داده بود خوشحال بودن😄😀 البته واسه اون سیلی که مرینت به کت نواره بیچاره زد یکم تو شک بودن 😑😮😐
کاگامی 🐲:آرهههه😀😁
لوکا🐍 : وای خدایا شکرت ☺😄
کلویی 🐝: وای بلاخره چاقالو بلند شد😡 اه مدل موهامو بهم ریخته😬 بی کلاس مسخرس واقعا مسخرس 😡😠😬
《A: کجای اون اسکلته بیچاره چاقه ؟!؟😕 . R: حقته 😂》
آلیا 📱: ممنونم کت نوار تو جون بهترین دوستمو نجات دادی 😁
کت نوار🐾 : حالا میشه یکی بگه اینجا چه خبره ؟!؟!😳😐
《A: فضول😬 . R: پرو 😬》
همه 《A : بجز مرینت😉 . R: مقصود شون با کت نواره😃 》: هنوز به تو ربطی نداره 😂😂
《R: بیا من بگم😈 . A: شما غ.ل.ط میکنی😠 》
😇😈
کت نوار 🐾: پس کی به من ربط داره ؟!؟ 😳😡😢
《AR : بیخیال شو دیگه ای بابا😂》
باز همه : هیچوقت😡😬😠
《AR: بیا اینم از جوابت 😂》
اون وسط یهو مرینت بلند شد😐 و با داد 💥💢به کت نوار گفت :
فضول😠 ...... به چه جراتی تو کارم دخالت کردی ع . و . ض . ی 😠😡😠😠😠😬😡
《A: نکته بقیم دارن با تعجب به مرینت و کت نوار نگاه میکنن 😮. R : معلومه مرینت ازینکه زنده مونده زیاد خوشحال نیست 😕😆》
😇😈
کت نوار 🐾:اما😥 ....... اما😳 ....... من ......فقط 😟
مرینت🐞 :اما....اما ...که چی 😡تو فقط نباید داخله کاره من فضولی میکردی 😠
کت نوار 🐾: اما ممکن بود بمیری 😳😧😦
مرینت🐞 : فکر نکردی شاید قصدم همین بوده باشه 😠😳
《RA:😎 سوسماز😎》
کت نوار 🐾: ولی آخه چرا میخواستی بمیری !؟!؟😯😢😕
وقتی کت نوار اینو از مرینت پرسید بغض مرینت ترکید😢😳 و با گریه به سمته خونشون دوید😳😢😭
کت نوار 🐾: مرینت😲 .. صبر کن 😰نمیخواستم ناراحتت کنم 😩.... ببخشید😟 ....وایستا 😣
آلیا📱 : نرو مرینت 😢
لوکا 🐍: وایستا عزیزم 😳😢😭
《RA: وا این چه حرفیه زدی لوکا ؟!؟!😶😮》
رز🐷 : نرو مری 😯
میلن 🐭: وایستا 😧
کاگامی 🐲: مرینت برگرد 😐
کیم🐵 : کجا میری 😕
نینو 🐢 : برگرد 😩
ایوان🐮 : گریه نکن 😫
مکس🐴 :الان که از گریه اکوماتیز بشی مرینت 😨
الکس 🐰: بابا برگرد دیگه 💢💢
جولیکا🐆 : مرینت کت نوار نمیخواست ناراحتت کنه😒😳
ناتانائیل🐓 : جولیکا راست میگه 😟
《A: اون نویسنده که وقتی آکوماتیز شد تبدیل به وارونه گر شد اسمشو یادم نمیاد😆😅 اگه کسی یادشه لطفا داخله نظرات بگه ❤💋حالا فعلا مثلا اسمش مگان هستش😅》
مگان🐏 : ناراحت نباش مری😯
کلویی 🐝: برو احمقه لوسه نونور😬
《R: ببین کی به کی میگه لوسه نونور😒😞 》
سابرینا🐶 : حق با کلوییه😌
《A: به قرآن دیگه کسی از همکلاسیاشونو یادم نیست😭😅 》
😇😈
《A: اینم از پایانه پارته٣😇😉》
A:ممنون که با ما همراه بودید 😘😍امیدوارم از داستانه ما راضی باشید😊😁
R: لایک ❤. فالو✔ . نظر 📳یادتون نره😉 باور کنید میام میکشمتون اگه یادتون بره 😈🔪💣🔫
A: اینم نظره خواهرم😅 راستی درمورده کشتن شوخی نداره 😐مواظب باشید😗 ........راستی از پارته بعد یا پارته ٥ قراره داستانمون به سمته عاشقانه 😍و فیلم هندی 😝بره و چند قسمتمون با صحنه هایی مثله 👄💋❤💏💑 اینا قراره بگذره بعد یکم چاشنیه هیجان بدیم بهش 😈😰😋
پس داستانمو دنبال کنید 💓
دوستون دارم بای 💖
من برم یکم امتحان بخونم 😫📒و بیام با پارته جدیده داستان 😄
راستی باور کنید من زود زود داستانارو انتشار میکنم😯 ولی صفه بررسی شلوغه😩 و طول میکشه که منتشر بشه 😣😢
پس از من کینه نداشته باشید 😡😑😐
بای بای 👋👋❤💋
😇😈
R: مراقب باش😈
لایک ❤. فالو✔ . نظر📳 یادت نره ها 😉
😇😈
14 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
وای عالی بود
خیلی ممنونم
جان ماهاهاهاهادرت بعدی رو یدههههههه
سلام عزیزم ببخشید من به دلایله خانوادگی نمیتونم تا پایانه تیر ماه داستانمو منتشر کنم 《دلیله خانوادگی = من بخاطره خانوادم اومدم به دیدنه یکی از فامیلام و تا پایانه تیر ماه اینجام و داستانام همراهم نیست و فقط میتونم تست سرگرمی بنویسم 😣😢》
پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد پارت بعدی کی میاد؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
واقعا ممنون از حمایتتون ❤ولی احتمالا شنبه یا یک شنبه بنویسم چون یکسری مثاعله خانوادگی پیش اومده 😣😣
چشم ☺️☺️
واقعا ممنونم راستی میخوای آجی بشیم 😚😘
دنبالی به دنبال
دنبالی عزیزم
بعدی😐😐😐😐😐😐😐😐😐
آخ من چقدر خندیدم دل درد گرفتم پارت بعدی لطفا 🧡🧡🧡🧡🦊🦊🦊🦊
ممنون بابته نظرتون ولی من شاید نتونم این هفته به دلایل خانوادگی تست بنویسم ببخشید
عالی بود دنبالی بدنبال
دنبالی عزیزم راستی ممنون که داستانمو دنبال میکنی