این شما و این پارت ۲ ببخشید اگه دیر شد پارت بعدی ۱۰کامنت
از زبان (کتی : گابریل آکوماش رو میفرسته )ادامه از زبان 🦊یعنی آلیا قبل از رفتن به مدرسه با پدرم بگو مگو کرده بودم اون صلاح من رو می خواد ولی نمی خوام زیاد مراقبم باشه خودم حواسم به خودم هست .(کتی:آره جون خودت )🦊بسه کن کتی (اوکی).
از زبان 😈(اگه پارت قبلی رو خونده بودی الان می دونستی منظورم کیه)پدر شرور من ارباب شرارتم (کتی :همون حاک ماث) دخترت نمی خواد مراقبش باشی حالا بهت قدرتی میدم که کاری کنی از دستورت سر پیچی نکنه در عوض ازت میراکلس های لیدی باگ و کت نوار رو می خوام (کتی : میراکلس یعنی معجزه گر) قبول.
🐞وای خدا ی ابر شرور باید تبدیل بشم تیکی خال ها روشن . 🐈پلگ تو هم همون چیزی که من دیدی؟🖤دیدم 🐈خوبه پس پنجه ها بیرون .
پدر مراقب:لیدی باگ کت نوار میراکلس هاتون رو به من بدین . 🐈 سلام باگابو 🐞 سلام پیشی 🐈بیا حساب این بابا رو برسیم 🐞بزن بریم از زبان 🦊برو لیدی باگ .پدر مراقب :پس اینجایی آلیا بیا بغل بابا 🦊نه خواهش میکنم بابا متاسفم که ناراحتت کردم منو ببخش 😢 پدر مراقب: نگران نباش دخترم می خوام ازت مراقبت کنم .
🐞آلیا رو ولش کن بره .پدر مراقب :, امکان نداره .(کتی: خلاصه لیدی و کت موفق شدن اونو شکست بدن و آلیا رو نجات دادن و آلیا از پدرش معذرت خواهی کرد)🦊 متاسفم پدر من نباید باهات اونجوری بر خورد می کردم. پدر آلیا (نقطه بچه ها شرارتش خونصا شده )نه اشکالی نداره دخترم .
🐞بزن قدش 🐈من دیگه باید برم بای بای مای لیدی .
چند روز بعد از زبان 🐞: چند وقتی بود ارباب شرارت کسی رو شرور نمی کرد جریان چیه ؟ولش کن بابا .🐈وای خدا امروز می خواستم لیدی رو به یه شام دعوت کنم پس تبدیل شدم تا بخش زنگ بزنم .
🐞حوسلم سر رفته بود گفتم تبدیل بشم و یکم برم بیرون تبدیل شدم یه نفر پیغام داده برداشتم کت نوار بود . 🐈 سلام مای لیدی می خواستم بدونم میشه امشب ساعت ۸بیای بالای همون ساختمون همیشگی منتظر جوابتم .
🐞به کت نوار زنگ زدم گفتم میام اما ..................
بچه ها دستم شکست کامنت یادتون نره راستی به نظرتون لیدی چه شرطی داشت که گفت اما تو کامنت ها بگین یه توضیح کوچولو بگم می خوام داستان رو مریکت بکنم نظر شما چیه ؟ بای بای کامنت یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)