8 اسلاید صحیح/غلط توسط: hedieh انتشار: 3 سال پیش 879 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها میدونم پارت6و7منتشر نشده اما8شده چون گفتم بخاطر عکسشون گذاشتم دوباره بررسی بشن
خب بچه ها از زبان مرینت بودیم جایی که براش یه پیام اومد که بره به یه آدرسی اونجا یه خونه بود و مرینت وقتی رفت تو یه چیزی از توی تاریکی رد شد و یهو.......مرینت:یهو😨چراغا روشن شد و همه ی بچه ها و دوستام و خانواده و .........پریدن بیرون و گفتن:سوپرایزززززززززززززز(خخخخخ فکر کردین دزدیدنشون؟)خب میریم به5ساعت قبل از زبان آدرین:وای خیلی هیجان دارم امروز تولد مرینته باید براش یه تولد به یاد موندنی و خوب بگیرم😉😍😍بلند شدم رفتم تو اون خونه ای که خریدم و وسایلی که خریدمم بایه ماشین دیگه گفتم بیارن چون تو ماشین خودم جا نمیشد😄رفتم داخل و خریدارو هم بادیگاردا اوردن سریع به همه خبر دادم که بیان چون وقتمون خیلی کمه همه اومدن فقط هم کلاسی ها مونده بودن اوناهم اومدن یهو دیدم بینشون لوکاهم هس گفتم:تو اینجا چیکار میکنی؟بچه ها:خب چون لوکا برادر جولیکا بوده باخواهرش اومده خیلی عصبانی بودم یهو دیدم جولیکا ناراحت شد میخواست بره که آلیا شونه ی جولیکار رو گرفت و به من اشاره کرد یعنی عذرخواهی کن منم چون تولد مرینت بودو و حوصله ی ابر شرور نداشتم گفتم:
جولیکا من منظور بدی نداشتم فقط تعجب کردم و تازه مرینت خیلی داداشتو دوس داره😒(از دادوشت و با چشم غره به لوکا گفت)همه اومدن و مشغول کار شدن لوکا:خب من باید برای تولدت مرینت جون چیکار کنم؟هرکاری برای تولد مرینت جون میکنم😊آدرین:یعنی هر کاری برای مرینت میکنی؟لوکا:بعلهههههه(مگه عروسه؟😂😂😂😂)آدرین:مطمنی؟😌😊😁لوکا:ای بابا آره دیگه چقد میگی؟آدرین:خعلی خب پس این بادکنکا رو باد کن(اشاره به یه پلاستیک بزرگ پرررررررر از بادکنک)لوکا:ولی اینا که خیلی زیادن.......سفارشین؟آدرین:بعله خودم گفتم عکس مرینتو روش چاپ کنن لوکا:اما خعلی زیادن خسته میشم آدرین:(تکون دادن انگشت اشاره و انگشت کناریش)من هر کاری برای تولد مرینت جون میکنم لوکا:باشه😣(شروع کرد به باد کردن) بعد از باد کردن35تا لوکا نفس نفس زنان:هوووووووووووو د.....یگ.....ه.........بس....ه..هههههه آدرین:داداش هنوز50تا دیگه مونده😂😆😂لوکا:ولی این همه برای چیه؟😣آدرین:برای مرینت جونه😉😆لوکا:با.....ش.ههههه(خخخخخ لوکای بدبخت خوشتون اومد باش چیکار کردم؟)آدرین:خوبه ولی همه شو باد کنیا لوکا:باشه.......ولی راستی مگه دستگاهشو نیس؟برای چی باید باد کنم؟آدرین:عزیزم30تاهم یه جا دیگس برای دستگاه اونارم خودت باید بکنی اون باد هلیومه😂😆🙈لوکا:چیییییییی؟آدرین:مرینتــــــــــــ(اینو با آهنگ خاص و صدای آروم گف)لوکا:باشهـــــــــــ(اونم هینطور مث آدرین😆😂😂😂)بعد از تموم شدن بادکنک و تزئینات میز بزرگ مرینت و گذاشتن کیک سه طبقه که عکس مرینت روشه لوکا:بادکناکاهم بالاخره تموم شد(نفس نفس زنان)آدرین:عزیزم کار تو تموم نشده لوکا:خب دیگه چی هست؟😊آدرین :نظافت لوکا:چی؟؟؟؟؟؟آدرین:کلی تیکه ربان و........ریخته روی زمین.......(بازم تکون دادن انگشت اشاره و انگشت کناریش)بخاطر مرینتتتتتت لوکا:هوفففففف باشه
لوکا رفت جارو برقی رو بیاره نینو اومد پیش آدرین نینو:رفیق لوکا رو خیلی خسته کردی......نکنه بهش حسادت میکنی؟😆😂آدرین:معلومه که نه فقط باید کارا انجام بشه دیگه و کی بهتر از لوکا؟نینو:یعنی تو حتی حرصم نمیخوری وقتی لوکا میگه مرینت جون آدرین مرینت جونو که شنید یه لحظه لوکا اومد تو ذهنش و از کنترل خارج شد و اعصابش خورد شدو.....😂یهو گلوی نینو رو گرف نینو:داداش دارم خفه میشم آدرین:میکشمتتتــــــ یهو به خودش اومد و نینو رو ول کرد نینو:بهتره من برم تا کار دستم ندادی (رو نوک پا آروم از کنار آدرین رف😂😂)لوکا هم با جارو برقی اومد و میخواست بزنش به برق آدرین:هییییی هییییییی لوکا:چیه؟؟؟؟آدرین:جارو برقی صدا داره بچه ها اذیت میشن و نمیتونن تمرکز کنن باید با جارو ی کفشدوزکی کوچولوعه که رو زمین میکشیش جارو کنی(بچه ها همون جارو دستی خودمون مال مام شکل کفشدوزکه)لوکا:چی؟؟؟؟؟اینجوری که تا ابد طول میکشه آدرین:باید زرنگ باشی.......بخاطر مرینتتتتـــــ لوکا:هوفففففف(رفت)آدرین رف بالا سر آلیا آدرین:خیلی خوبه فقط میگم بهتر نیس خوردنیا یکم بیشتر باشه؟آخه فکر نکنم فقط (اسم20تا خوردنی)برازنده برای تولد مرینت باشه آلیا:آدرین این خیلی زیادم هس مطمنم کلیییییی اضاف میاره آدرین:باشه ولی هنوزم نظرم عوض نشده آدرین توی ذهنش:کاش میشد هدیه ی تولد مرینت انگشتر بود😢ولی حیف که میدونم از نظر مرینت خیلی زوده و توی دوراهی میفته خیلی سخت میشه براش واسه همین فقط 5ست لباس کامل و گردنبند و گوشواره و دستبند هدیه شه😞
لوکا با جارو دستی اومدو شروع کرد به جارو کشیدن آدرینم رفت بیرون یکم هوا بخوره(یادم رفت بگم جزو مهمونا فقط لایلا نیست)آدرین:وای چه گل خوشگلی(گل توی حیاط)چیدش و گفت:مرینت از اینم زیبا تره همینجوری غرق در فکر بودو به گل خیره شده بود که آلیا اومد بیرون و گفت:آدرینننننننن بیا لوکا تقریبا کارش تموم شده وقت اجرای فاز آخر نقشه است آدرین همینجور محو گل بود آلیا با داد بیش از حد بلند:آدریننننننننننننننننــــــــــــــــــــ آدرین:هاچی؟کجا؟بله؟آلیا:با توام میگم وقت فاز آخر نقشس آدرین:آها باش اومدم آدرین رفت توی خونه و با یه سیمکارت که برای نقشه خریده بود به مرینت همون پیامو داد(پیامی که توی پارت قبل بود)و چراغارو خاموش کردن و همه منتظر موندن تا مرینت بیاد وقتی مرینت اومد زمان حال:سوپرایززززززززززززززززز (هنوز از زبان آدرینه)آدرین:مرینت خشکش زده بود رفتم جلو چشماش بشکن زدم تقریبا به خودش اومد بغلش کردم و گفتم:تولد مبارک عشقم😍😍😍😍همه:آخیییییـــــــــ مرینت:خ....ی.ل.ی....ی.مم.....نون آدرین:از شوک بیا بیرون دیگه این یه نقشه برای تولدت بود مرینت:آها،آره ممنون آدرین:خواهش بیا(دستشو گرفت وبرد پیش بقیه)لوکا:مرینت میدونستی همه ی بادکنکاتو من باد کردم با این که خیلی خسته شدم به خاطر تو ارزششو داشت مرینت:خیلی ازت ممنون لوکا(لوکا روبغل کرد)آدرین:میدونی برات همه بادکناکاتو سفارش دادم تا مخصوص عکستو روش چاپ کنن مرینت خیلی ممنون عزیزم😘گونه ی آدرینو بوسید(آدرینم درحالی که مرینت داشت گونشو میبوسید برای لوکا ادا در اورد😂😂)
مرینت:از همتون ممنونم......ولی خیلی ترسوندینما😂😂😂آلیا:آره دختر خیلی ترسویی مرینت:هییییییی منو بگو که نگران تو شدم اومدم خونت😒آلیا:باشه بابا حالا قهر نکن خانمم مرینت:ـ ـ ـ ـ ـ ـ آلیا:باشه تو خیلی شجاعی خوبه؟مرینت:ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ آلیا:خیلی خب برات پشمک و پاستیل گرفتم مرینت:چی؟؟؟؟؟؟آلیا:بعله در صورت بخشیده شدن به شما 1عدد پاستیل خرسی بزرگ و1عدد پشمک تعلق میگیرد(خدایی خوب بلدم تلفنی حرف بزنما)مرینت:بخشیده شدی😆😆آلیا:خیلی خب رفت توی اتاق و پشمک و پاستیل و اورد داد به مرینت مرینتم نشست بدون توجه به کسی خورد😂😂😂بعد جشن گرفتنو مرینت کیکو برید و خوردن و گفتن و خندیدن و خوش گذروندن و همو کیک مالی کردن و پانتومیم بازی کردن و کلی هم خاطره تعریف کردن و کلا جمع صمیمی بود خوش گذروندن دیگه (بچه ها مرینت ساعت6ونیم رفنه بود اونجا الان ساعت12است)همه:هاوووووو مرینت:خیلی خسته شدیم لوکا:باهات موافقم مرینت جون آدرین:آره عزیزم به نظرم بهتره بریم خونه هامون همه:موافقیم ........ جمع کردن رفتن خونه هاشون آدرینم مرینتو و مامان و باباشو رسوند خونشون
مرینتم خودشو انداخت روی تختش و گفت:چه روز خوبی بود، مگه نه تیکی؟تیکی؟وای (در کیفشو باز کرد دید تیکی توشه)تیکی:اهم اهم مرینت:شرمنده تورو فراموش کرده بودم تیکی:اشکالی نداره مرینت منم نخواستم مزاحم خوشحالیتون بشم مرینت:وایسا ....از اتاق رفت بیرون و با5تا ماکارون برگشت داد به تیکی و گفت:برای معذرت خواهی تیکی:ممنونم مرینت مرینت:خواهش میکنم😉مرینت خوابید روی تختش هر چقدر اینطرفو اون طرف میشد خوابش نمیبرد ساعت12:45دقیقه:مرینت:اوففففففف چرا خوابم نمیبره؟ اون نور چیه از بالکن میاد؟ میخواستم تبدیل شم اما گفتم هرچی که هست باید با مرینت روبه رو شه نه لیدی باگ ممکنه هویتم لو بره تازه تیکی هم خوابیده آروم سرمو از بالکن بردم بیرون دیدم اون😱😨😳😲
کت نوار بود؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟میریم به45دقیقه پیش از زبان آدرین:بعد از اینکه مرینتو رسوندم خونشون رفتم خونمون و رفتم توی اتاقم خودمو انداختم روی تختو گفتم:چه شب خوبی بود😍😍😍😍تولد مرینت،مگه نه پلگ؟خیلی خوب بود پلگ؟رفتم توی کمد کممبرا دیدم کلییییییییــــــــــــــ کممبر توی دهن پلگه گفتم:پلگ؟؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟پلگ همه ی کممبرا رو قورت داد و گفت:تو منو از همه ی کممبرام دور کردییییییییی میدونی5ساعتو نیم دور بودن از عشقت چه حالی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آدرین:آره،من که 5دقیقه نیست از پیش مرینت اومدم دلم براش تنگ شده به عنوان آدرین که نمیتونم پیشش باشم ولی به عنوان کت نوار چرا،پلگ کلوز اوت(پنجه ها بیرون)پلگ:نه نه نه نه نه نه نهــــــــــــــــ(رفت توی انگشتر آدرین) کت نوار:هوووو دلم برای کت نوار تنگ شده با این که دو روزه کسی شرور نشده خب بهتره کلی تزئینیه استفاده نشده آدرین رو کت نوار استفاده کنه رفتم توی بالکن مرینت چون میدونستم بیداره آروم قدم گذاشتم بدون سر و صدا با کلی گلبرگ و شمع و کاپ کیکای ناناز و روبان و .......تزئیناتی تزئین کردم بادکنای عادی هلیومی هم بستم به نرده ی بالکن و شمعارو روشن کردم تا مرینت با نورش بیاد بیرون
مرینت آروم سرشو اورد و همونجا خشک شد برای بار دوم😂😂😂 رفتم دستشو گرفتم و اوردمش توی بالکن و بغلش کردم و گفتم:تولدت مبارک پرنسس😍😍😍مرینت:ـ ـ ـ ـ ـ ـ کت نوار مرینتو از بغلش بیرون اورد و گفت:اینا برای توئه،خوشت اومد؟مرینت:ـ ـ ـ ـ ـ کت نوار بشکن زد و مرینت به خودش اومد و گفت:چی؟؟؟؟؟کت نوار:اینا برای توان،خوشت اومد؟مرینت:خوشم اومد؟عاشقش شدم،ممنونم کت نوار (کت نوارو بغل کرد)کت نوارم اول گیج شد اما بعد دستشو گذاشت پشت کمر مرینتو گفت:خواهش میکنم و چشماشو بست(تو بغل هم آرامش خاصی داشتن)تا اینکه کت نوار گفت:خب نمیخوای بیای از کاپ کیکای تولدت بخوری؟مرینت:حتما باهم نشستن سر میز و خوردن بعد کاپ کیک:مرینت:ممنونم کت نوار..... ، اما یه سوال؟ کت نوار:جانم بپرس؟مرینت:ام.....از کجا میدونستی امروز تولدمه؟کت نوار سرفه کرد و کاپ کیک توی گلوش گیر کرد مرینت:خوبی؟کت نوار:خوبم خوبم مرینت:خب؟جواب سوالم؟کت نوار:میدونی ما گربه ها هم واس خودمون یه آدمایی داریم،یه اطلاعاتی داریم،یه دوستایی داریم(همه ی اینارو که میگفت کاپ کیک توی دستشو میچرخوند)یهو یه تیکه از کاپ کیک افتاد😂😂مرینت:خیلی خب، ممنونم کت نوار کت نوار:خواهش میکنم من دیگه برم کت نوار که رفت مرینت همینجوری محوش بود با خودش گفت:جذاب،خوشتیم،بانمک،تودل برو😍😍😍یهو به خودش اومد و گفت:چی میگی مرینت؟(یه سیلی به خودش زد)به خودت بیا کت نوار مال یکی دیگه است تو باید با آدرین باشی هوفففففف خیلی انرژی دارم،میدونم کجا تخلیش کنم،(ساعت1ونیمه شبه)یه لباس کلاه دار پوشیدم رفتم توی کوچه آروم و کلاهشو گذاشتم روی سرمو قدم زنان به سمت اون باشگاهی که اون روز با کت رفتم حرکت کردم ازش خوشم اومده بود و الان عضوش بودن واسه همین کلیدشو دارم درشو باز کردم رفتم اونجا رفتم توی رخت کن لباس ورزشی پوشیدم و گفتم:چه ورزشی؟ام کدومش بیشتر انرژی میخواد وقویم میکنه و خسته؟آها خودشه، بوکس دستکش بوکس پوشیدم و رفتم سالنی که توش کیسه بوکس بود و شروع کردم به مشت و لگد زدن به کیسه بوکس یهو در سالن باز شد و یه نفر اومد تو😳😲😱😨😓
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
عالی بود مثل همیشه
ما اعتراض داریم پارت ۱۰ نیاز داریم😂
ووووواااایییییییی
چچراا کات کردی بدجنس
پارت بعدی
عالی بود زود بعدی رو بزار
اون یه نفر کسی نبود جز کت نوار با آدرین.
چرا این جواب رو دادم خودم هم نمی دونم.