
چرا خیلی از شما داستان رو می خونین ولی بدون نظر می رین.وقتی یکی میاد توی تست من و بدون نظر میره،حالم بد میشه 🤢.باور کنید.در قسمت قبل دیوید رفت پیش گابریل و... آدرین رفت کلاس شمشیر بازی و اونجا با کاگامی بحسش گرفت و همین.
اول بالا رو بخونید. از دید آدرین 👀/من و کاگامی رفتیم توی رختکن.من نشستم روی یه صندلی،ولی کاگامی ایستاده به دیوار تکیه زده بود و از پنجره به افق نگاه می کرد👁️.هیچ کدوم مون حرفی نمی زدیم.انگار حرفی برای گفتن نداشتیم.(معلومه😒.همه ی حرفاتون رو وسط تمرین گفتید.)تا اینکه دیدم کاگامی داره یه چیزی رو زیر لب زمزمه می کنه👄.بهش گفتم:«چی میگی؟» کاگامی هم آهی کشید و گفت:«چرا زندگی با من این کارو کرد😩؟چرا تقدیر با من دشمنه؟»من:«فقط با تو دشمن نیست.با منم دشمنه😓 .»کاگامی گفت:«اینطوری نگو.تو هم ثروتمندی هم مشهور.تو بی نقصی آدرین.
واسه ی همین عاشقت شدم💜.ولی احساس می کنم که این عشق داره هردو مون رو عذاب می ده.من از این دنیا متنفرم😓.خیلی وقته ازش دل کندم.اما فقط به خاطر یه چیز تا الان زنده ام.»پرسیدم:«به خاطر چی؟🤨»گفت:«تو.من واسه ی داشتن تو این زندگی نکبت بار رو تحمل کردم.نذار حسرت به دل از این دنیا برم😟.امروز باید تنها آرزوی منو برآورده کنی.»من:«چی؟ چه آرزویی😕؟اصلا تو چرا اینطوری حرف می زنی؟»کاگامی رو به من کرد،آروم آروم بهم نزدیک شد و گفت:«می دونم که دوستم نداری. می دونم که عاشقم نیستی.(از کجا فهمیدی🙄؟)ولی این بهترین موقعیته.»
فقط یه بوسه.تورو خدا،فقط همین یه بار و دیگه هیچی.»گفتم:«در مورد چی حرف می زنی😥؟داری منو می ترسونی 😰.چی کار می خوای بکنی؟»(هیچی.می خواد با لباش لباتو صافکاری کنه🤦🏻♂️🤦🏻♀️.)با دستاش صورتم رو محکم گرفت و صورتش رو (کات 🎬.این مسخره بازی ها چیه😡؟ من از این عشقولی بازی ها توی داستانم نمی ذارم.ولی خیلیم بد نشدا🤔.ادامه می دیم 😊.) صورتش رو بهم نزدیک کردو لباشو به لبام چسبوند💋.می خواستم خودم رو ازش جدا کنم؛ولی حرفایی که الان زد نمی ذاشت.برای همین همراهیش کردم 💏.(تو بیجا کردی 🤬.)زمان از دستم در رفته بود.یهو کاگامی خودش رو ازم جدا کرد. انگار بغضی داشت که می خواست بترکه.اما لبخند ملیحی زد و گفت:« ممنونم آدرین😌.دیگه بهونه ای برای زنده موندن ندارم.
فقط مواظب خودت باش.چون می تونه شکست عشق از زندگی سیرت کنه،جوونیت رو بگیره با غصه درگیرت کنه😢.»بغضش ترکید و با گریه رفت😭.خواستم برم دنبالش ولی حال خودمم بهتر از اون نبود. خیلی ناراحت بودم.پلک رو صدا کردم:«پلک تو هم دیدی👀؟» پلک:«من که تا حالا هیچوقت نتونستم سر از کار شما آدما در بیارم.»من:«اینقدر حرف نزن.پلک!پنجه ها بیرون👊🏻.»تبدیل به کت نوار شدم و از پنجره ی رختکن رفتم بیرون.(چند دقیقه بعد) نزدیک برج ایفل بودم🗼.رفتم روی برج ایستادم و به کاگامی فکر می کردم🤔.به حرفاش،به کاری که کرد، به رفتارش،به اینکه منو ترک کرده.( به جهنم که ترکت کرده)
تو این فکرا بودم و داشتم روی برج قدم می زدم تا اینکه دیدم لیدی باگ روی برج دراز کشیده بود و با چشمای بسته از تابش آفتاب لذت می بره☀️./از دید لیدی باگ/داشتم حموم آفتاب می گرفتم که یه چیزی جلوی آفتاب رو گرفت و نمی ذاشت نورش به صورتم بخوره🌥️.چشمام رو باز کردم دیدم کت نواره.(پس می خواستی ریناژور باشه🦊؟البته اگه اسمش رو درست گفته باشم😁.) بلند شدم و گفتم:«اینجا چی کار می کنی🧐؟»سرش رو از خجالت پایین انداخت و گفت:«راستش می خواستم معذرت خواهی کنم😞.» من:«تو چه رویی داری؟بعد از اون کارت انتظار داری تو رو ببخشم🤨😡؟»
کت نوار:«ببین.راستش...» حرفشو قطع کردم:«اینقدر راستش راستش نکن.هیچی نگو✋🏻.نمی خوام حتی صداتو بشنوم 👂🏻.(دلت میاد 🥺؟) تا همین جاش هم خیلی خودم رو کنترل کردم؛وگرنه میراکلست رو هم ازت می گرفتم.»گفت:«ولی...ولی تو نمی تونی 😨.»من:«چرا.می تونم. مثل اینکه یادت نیست.نگهبان جعبه ی میراکلس منم.پس می تونم.این آخرین هشدار بود کت نوار.»همین طور که بحث می کردیم،چشم مون به یه آکوماتیز خورد و به کت نوار گفتم:«بقیه ی صحبت هامون بمونه برای بعد.»/ از دید کت نوار 👀/رفتیم و پنهانی حرکات اون آکوماتیز رو زیر نظر گرفتیم 👁️.لیدی باگ گفت:«اون یه خانومه🙎🏻♀️.تا حالا ندیدمش.کت نوار!تو اونو می شناسی؟»من یکم دقیق تر بهش نگاه کردم و گفتم:«آره قبلاً دیدمش.اون...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چالش ۱ کاگامیه
عالی بود کاگامی شرور میشه و بله
پارت بعدی توی بررسی هست.
سلام بچه ها!ممنونم از نظرات تون.
باورتون میشه که چقدر من حرص خوردم تا این پارت بیاد.
یه کارایی کردم که تا حالا نمی کردم.
عالی بود❤
پارت بعد
از نظر من کاگامی 😑😐🤧
دومی: فکر کنم
سومی: نمدونم 😐🤧
خانم بوستیه؟
آخ جووون پارت جدید ولی لطفا لطفاآااا زود تر بزار💔من بعد مدت ها اومدم تست رو که دیدم خوشحال شده اممم پارت بعدددددددددددددددددددد راستی اینترنتم گیر کرده دو پارت اخر رو نمیاره چیکارش کنم کلا چند تا تست که رفتم دو پارت های آخر رو نمیره جلو😶😶😬😟
اشکالی ندارد.
کت نوار میره پیش لیدی باگ برای معذرت خواهی و لیدی باگ قبول نمی کنه.
به روز ترین اطلاعات داستان همینه.
آها میشه. پارت بعد رو بزاری لطفااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پارت بعدی که اومده.