
بیاین ای فرزندانمممم بیاین

خب بدون هیج بحثی میریم سره اصل مطلب بیاین با داستان پیش بریم خب فکر کن که تو میکاپ ارتیست کوکی شدی و همینطور که استودیو سخت گیری میکرد باید نامزد داشته باشی تا توی استودیو کار کنی(این واقعیه) پس الکی به داداش بزرگت گفتی تا نقش نامزدتو بازی کنه خب بریم سره داستان برای کوک یه کرم خوب خریده بودی پس صداش کردی تا اکنه های پوستش رو درمان کنه _کوکی سلام بیا اینجا بشین کوکی:اوهوم باش یکم پکر بود پس شروع به کار کردی یکه گفت:اون نامزدته واقعا؟ _....؟

حالا هرطور بود جوابشو دادی و اون از اون روز به بعد بهت شک کرد و توهم سعی میکردی زیاد جلوش افتابی نشی نمیتونستی این شغل و از دست بدی تا اینکه یروز رفتی خونه و دیدی جانگکوک اونجاست و کنار داداشت نشسته و داداشت داره از معذبی میمیره داداشت (مثلا اسم داداشت سون وو بود) سون وو: اه ا/ت خوب شد اومدی _اینجا چخبره؟ جانگکوک:خب من همچیو فهمیدم و خب قول میدم راز نگه دار باشم اما... _اما چی؟ کوکی:با کسه دیگه ای که نیستی؟

کوکی بعد از چنددقیقه حرف زند با سون وو خداحافظی میکنه و میره میری میشینی کنار سون وو _سکته زدمااا سون وو بلند شد چایی دم کنه تا کنار پنجره صدای جیغ صدتا دخترو شنید که به کوکی حمله کرده بودن زود میپری پایین تا نجاتش بدی و کوکی تورو میبینه و دستتو نیکشه و میگه :برین کنار دوست دخترم اومده تو....؟

هرطور شد درمیرین و میرین تو کچه بغلی همه شوکه شده بودن که کوکی بهت میگه :ممنون که نجاتم دادی یکم سرخ میشی و میگی : خواهش میکنم وظیفه بود خداحافظی میکنین و میری تا اینکه فردا صبح توی استودیو متوجه میشی که عکسای تو و کوکی همه جااا پخش شده ته ته تورو میبینه و میگه: شما دوتا باهمین؟ _نههه معلومه که این..قضیه داره از دست اعضا فرار میکنی و میری توی اتاق کوکی منتظرت بود عصبی بود ولی خودتو کنترول کردی _اون عکسا... کوکی:میدونم ببین ا/ت نترس استودیو گفت برای اینکه این قضیه جدی نیشه باید واقعا مثل دوست دخترم با مت رفتار کنی _چه ربطی داره؟ کوکی:استودیو درستش میکنه فقط...فعلا باید این دو زوج عاشق رفتار کنیم مجبور میشی قبول کنی و کل روز وقتی بقیه ازت میمرسیدن باهمین میگفتی ا..اره توی راه برگشت بودی که کوکی دستتو میگیره و میگه : هی خانوم کجا کجا؟ باید باهم بریم خجالت میکشی و دستتو میگیره و قدم زنان رد میشین از خیابونا هرکی شمارو ببینه فکر میکنن خیلی وقته باهمین توی کل راه سرتو پایین انداخای و رسیدی خونه تا سون وو تورو با کوکی دید سون وو:....چی...؟ تو....؟

هرطور بود و نبود چندروز میگزره و تو کوک واقعا مثل دوتا زوج شده بودین مرخصی گرفته بودی و خواستی بمونی خونه که کوک بهت زنگ زد _الو؟ کوک:سلام خانومی خوبی؟ _اوهوم جیزی شده؟ کوک:خب راستش توی یه تاک شو دعوت شدیم من و تو باهم داشتی چایی میخوردی که شوکه شدی و جایی توف کردی بیرون _چیییی؟ من ؟ کوک:ا/ت لطفااا خودشو مظلوم کرد و مجبور شدی قبول کنی یه لباس شیک پوشیدیو اماده شدی بری کوک دم در بود کوک:خوشگل شدیااا _م..ممنون بهرحال رسیدین(نمیخوام زیاد طولانیش کنم گومن) یکم توی تاک شو حرف زدین که طرف پرسید میخواین جدیش کنین یعنی ازدواج؟ _...نه هنوز کوک:داریم بهش فکر میکنیم و یه لبخند کیوت میزنه و بهت چشمک میزنه مصاحبه تموم میشه و تو کوک توی راه ساکت بودین که کوک میگه:ا/ت من....دوستت دارم و میشه این رابطه رو واقعیش کنیم؟ تو.....؟

خب تموم شد امیدوارم از اینجور تست ها دوست داشته باشین لایک و کامتت فراموش نشود بوسسس
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به خاطر تبلیغ معذرت میخوام
❋📍تو میتونی با کمترین هزینه و با بهترین و پر تجربه ترین مربیان، زبان کرهایت رو فول کنی🗣
❋📍همراه با کتاب چاپی، کتاب های تمرین pdf و فایل های مکمل، آهنگ های کیپاپ و دراما های کرهای ،شعر های کره ای و انیمیشن های کرهای🦋
❋📍حل نمونه سوال های تاپیک 🦕
09031402859 روبیکا
عالییییی بید
ممنون❤
عررر عالیی بوددد میشه ادامش بدی داستانش کنی؟؟
واقعا خوب شد؟؟؟وای مرسی حتما سعیمو میکنم
سکوت میکنی
من....نمیدونم کوک مطمئین نیستم اگر باعث دردسرت بشم اونوقت ...
بهت اجازه ی حرف زدن نمیده و بغلت میکنه
کوک:ا/ت لطفا بدون تو ... نمیتونم
(میخوام.برم رو مختون گس بقیشو خودتون بسازین💜😍)
لعنتی این محشررررررررر بوددددددددد😍😭انقدر خوب بود میخوام گریه کنم کارتو ادامه بده محشرههه 😭❤💜
وای ممنوننن