
اینم پارت ۲یه بار دیگه ساختم ولی نمیدونم چرا تستچی هی درستش نکرد

یه روز تو پارک داشتم قدم میزنم یه نفر محکم بهم خورد *اه چیکار میکنی+ببخشید خانم ا\ت *شما منو میشناس.ید وای شماید اقای جونگ کوک +بله*اینجا چیکار میکنید +دارم راه میرم😸 *اها خوب بیاید باهم بیریم +باشه *راستی شما قصر گیونگ را تاحالا دیدید؟ +نه بیاید با هم بیریم *باشه سوار ماشین شدیم وقتی رسیدیم اونا (عکس قصر گیونگ)رفتیم تو اتاق ملکه یهو جونگ کوک منو زد زمین *دارید چکار میکنید +باید یه چیزی بهت بگم *چی +عاشقتم *چییی😮😮😮 +دوست دارم ا\ت *منم همینطور یهووو.....
من ل.ب.ش رو بوشیدم اونم هم راهیم کرد بعد وقتی کارمون تمام شد یه زن و مرد اومدن داخل تا مارو دیدن سریع رفتن بیرون *اقا جونگ کوک +عههه ما الان قرار میذاریم اقای جونگ کوک نگو بگو کوک *باشه کوک +جانم *داداشت یه کاری کرده +چی کار کرده؟! *منو +تو رو چی *بوسیده +چییی گوه خورده بزار برم خونه تو که همراهیش نکردی *نه بابا بهش گفتم تورو دوست دارم +افربن بیبی خودمی *تو هم ددی خودمو اون شب اصلا خوابم نمیبرد خیلی خوش حال بودم (علامت کوک + علامت جونگ میونπ علامت مادر ¶)+جونگ میون تو چطور جرعت کردی ا\ت رو ببوسی πمگه چیه تو که ا\ت رو نخریدی من بهش گفتم دوسش دارم ولی تو چی نمیتونی بهش بگی +بهش گفتم حتی خودش بوسیدم بهم گفت منم دوست دارم πچییی ¶چه خبره هر دوتاتون عاشق یه دختر شدید مگه اون دختر کیه عاشقش شدید +دکتر خانواده گیمون ¶واقعا چه خوب دختر خوبیه حالا با کدامتون قرار میزاره +من ¶واقعا هی به درد تو میخوره مگه نه +بله ..... اون شب همش به ا\ت فکر میکردم یعنی الان حالش خوبه نه دیگه نمیتونم پاشدم رفتم دره خونش وقتی خواستم در بزنم خودش درو باز کرد *تو... اینجا چکار نزاشت حرفم تمام شه شروع کرد به ب.و.س.ی.د.ن.م رفتیم تو اتاقم صبح که پاشدم لباس تنم نبود وقت س.و.ت.ی.ن و ش.ر.ت دیدم کوک نیست با نگرانی بلند شدم رفتم بیرون (لباس پوشیدیا😂) دیدم داره اشپزی میکنه اروم رفتم پوشتش بغلش کردم +وای ترسیدم بیدار شدی *اره چی درست کردی واییییی نمیدونستم تو هم بلدی غذا درست کنی فکر کردم فقط اوپا جین بلده +نه بابا منم بلدم خوب بیا بریم بخوریم *باشه بعد غذا ظرفا رو شستم یهووو......
واییی دستم درد گرفت وایسید هرکی میخونه لایک و کامنت و فالو یادش نده

صبح که پاشدم کوک نبود بانگرانی لباس پوشیدم دیدیم داره غذا درست میکنه ارام رفتم پشتش بغلش کردم +وای ترسیدم بیدار شدی *اره چیداری درست میکنی وایییی نمیدونستم بلدی غذا درست کنی فکر کردم فقط اوپا جین بلده +نه بابا منم بلدم حالا بیا غذا بخوریم* باشه بعد غذا ظرفا رو شستم یهووو هانی اومد تو £واییی ا\ت دستم درد گرف...ت واییی من خوابم یا این جونگ کوک ؟! +شما بیدارید من واقعا اینجام £اینجا چیکار میکنی +خوب راستش دیشب اینجا بودم و یه کاراتی با ا\ت کردم £وای چکارش کردی بچه دارش که نکردی کردی؟! +نه تااونجا نرفتیم 😂😹 £نخند *بسه دیگه به عشقم حرف نزن £اوه باشه من میرم حمام +باشه *باش واییی کوک ببخشید هانی دوستم طرفدار توعه واسه این اینجوری کرد+نه بابا تعجب نکردم چون معلوم بود تو رابطمون اینجوری میشه *باشه بیا بیرم گیم بازی کنیم +باشه من یه خرگوش بازی گوشم *حالا چرا داری شعر میخونی +خوب واسه این رفتم خواننده شدم *هاهاها باشه بیا بیریم یهوو گوشیش زنگ خورد الو تهیونگ چیشده چی من بیرون وایسا واسه کدام اهنگ dimpleباشه باشه الان میام *چیشده ؟! + باید برم تمرین واسه اهنگdimple *عه چه خوب واسه من بلیط بخر +باشه تو بزار من کنسرت بزارم*باشه برو دیگه +باش خداحافظ بیبی گرل *بای ددی

فردا ساعت ۵:۰۰ غروب *باشه+خوب اونجا میبینمت *باشه خوب من برم واسه فردا لباس بخرم (عکس استایل واسه فردا)خوب وای ساعت ۱۲:۰۰ من میرم بخوابم هانی هانی کجایی £ببخشید داشتم با دوست پسرم چت میکردم *باشه من میرم بخوابم £باشه شبت خوش *ممنون همچنین
خوب پایان این پارت ممنون که خوندی گلی لایک فالو کامنت یادت نداره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایییییییییی عاجی عالیییییی بوددددد😭😭😭😭😭😭😭ترخدا پارت بعدی رو زودتر بزار😭😭😭😭💜💜😭💜😭💜💜💜😭💜💜😭
عالی
بچه ها لطفا برید داستان زندگی اینده رو بخونید و لایک کنید اون خواهر منه میگه تو که دوست های زیادی داری بگو بیان ممنون
از چیمی هم بزار البته از همشون بزار 😃😃😃😃💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜😘😘😘😘😍😍🤩😍🤩😘😍😘😍🤩😘😍
وایی اجییی من قش کردم با داستانت وای به حالت اگه پارت بعدی رو نزاری شب با خوناشاما میام سراغت😐
عالیییییییییییی بوددددددددد😌😌😌😌الحق اجی خودمی
مرسیییی اجی ماله توهم عالی بود چشم پارت بعد در راهه
بچه ها بنظرتون یه داستان در مورد جیمین بنیوسم؟
خیلی دوست دارم ولی نمیدونم بزارم یا نه
حتما بذار 😍😍😍
آرهههه حتما بنویس خیلی خوب بود💜💜💜