
پارت دو داستان مرگ گرگینه حتما اول پارت یک رو بخونید.امیدوارم خوشتون بیاد
ممنون که دارید این داستان رو میخونید
ادامه ی داستان به صورت اول شخص ادامه میدیم.چشم هام رو به زور باز میکنم دور و اطرافم رو نگاه میکنم،توی یک قفسم.ترسیدم و گشنمه میخوام داد بزنم و کمک بخوام ولی صدایی از گلوم بیرون نمیاد بعد از تلاش های زیاد برای فریاد زدن یک صدا از گلوم بیرون میاد
ولی این صدا صدا ی خودم نیست.من دارم زوزه میکشم.چه اتفاقی افتاده؟زوزه میکشم چند بار و کمک میخوام به دیوار های قفس چنگ میزنم.دستام پشمالو شدن.مثل یک حیوون شدم
بعد از کلی دست و پا زدن اروم گرفتم.خیلی خسته بودم و زود به خواب رفتم.وقتی که بیدار شدم توی اتاقم بودم مامانم کنار تختم نشسته بود و گریه میکرد و بابام هم دم در بود بلند شدم و داد زدم:اینجا چه خبره.چه بلایی سر من آوردید.بابام خیلی سرد گفت:آروم باش.بابا همیشه تا حدی سرد و جدی بود ولی الان احساس میکردم که ناراحت هم هست.گفتم:چه اتفاقفی افتاد چرا من توی یک قفس بودم؟مامان گفت:بزار توضیح بدیم.گفتم:توضیح بدید،اره توضیح بدید باید همه چیز رو توضیح بدید
بابا میاد و روی صندلی کنار صندلی مامان میشینه و میگه:این اتفاق واسه پدر بزرگت هم افتاد و همینطور مادر اون هواینطوری بود،این مشکل از قرن ها سال پیش توی خوانواده ی ما بود،ما...یعنی من و مادرت انتظار داشتیم این اتفاق برای تو هم بوفته ولی نه به این زودی جوون ترین کسی که توی خوانواده ی ما این اتفاق براش افتاد 12 سال سن داشت ولی تو هنوز سنت حتی دو رقمی هم نشده
میگم:کدوم اتفاق چه اتفاقی؟بابا میگه:گرگینه شدن تو به یک گرگینه تبدیل شدی اونم خیلی زود میگم:چرا چرت میگید گرگینه وجود نداره مامان میگه:ولی داره وجود داره و تو هم یکی از اونایی.میگم:شما ها دیوونه اید بابا میگه:نه مادیوونه نیستیم این واقعیته
نمیتونم قبول کنم یعنی من یک گرگینه ام باورم نمیشه،تا حالا یک گرگینه بودم امکان نداره تا حالا فکر میکردم گرگینه ها فقط توی داستان ها و فیلم ها هستن ولی پس اون قفس و دست های حیوونی چی بود.دارم دیوونه میشم حالا چیکار کنم
خیلی ممنون که داستان رو خوندید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
حتما اگه سوالی یا نظری دارید کامنت بزارید ممنون
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عزیزم من نمیدونم ولی این داستان صدرصدر یک جا دیدم ولی اسمش یه چیز دیگه بود فکر کنم یک نفر از داستانت تقلب کرد اخ دقیقا همین بود
سعی کن طولانی ترش کنی ممنون???
خوب طولانی تر نوشتنش به زمان بیشتری نیاز داره که خوب من خیلی وقت ندارم و اگه بخوام طولانی تر بکنمش ممکنه دیر تر هم بیاد
خوب بود ولی خیلی کم بود.سعی کن طولانیش کنی چون اینجوری سریع تموم میشه و آدم دوست نداره.
پارت سه رو طولانی ترش کردم