درد و عشق ( شوگولی )

شخصیت شما = سلام من اسمم مینسو عه یه دختر ریزه میزه ی کوجولو که 20 سالمه یه عشق دارم اسمش شوگاس که خیلی دوسش دارم

لباسامو پوشیدم رفتم یه کافه آخجون کافه من عاشق کافه هام چون خیلی رمانتیکه اینم لباس شما هستش پوشیدم و ای وایییییی خدااا ساعت 5 عه من باید 5 اونجا باشم

تصمیم گرفتم پیاده برم ن با ماشینی که بابام خریده و بادیگارداش (خیلیییی پولداری ولی پدرت بخاطر شوگا از ارث محرومت کرده ) رفتم و نشیتم تو کافه ولی کسی نبود یهو دیدم یکی چشامو گرف و گف من کیم ؟؟؟ منم گفتم خب معلومه شوگولی نانازه شوگا = خب چه خبر چیکار میکنی ؟؟ مینسو یا همون شخصیت شما = هیچ منم هستم و همش تیکه هایی که بابام و مامانم بهم میندازن و میگن این دیگه کی بود با یه دکتر و آدم حسابی ازدواج میکردی شوگا خسته شدم شوگا = خب ولم کن برو منم انقد گریه میکنم تا بمیرم مینسو = اااا شوگا آخرین بارت باشه هااا

شوگا = باشه باشه غلط کردم میای فردا بریم پیک نیک ؟؟ مینسو = آخجونمی با تو خیلی خوش میگذره باشه بریم

خدافسی کردم و رفام و گفتم = شوگا مراقب خودت باش عزیزم شوگا = باشه برو خدافس همونجا یه ماشین زد بهم و دیگه نفهمیدم چی شد و کجا ام ........

خب تموم شد بقیش پارت بعد بای