
کاربران عزیزی که همراه من هستن دایانا : اسکارلت ویچ ( واندا)/ سیاوش: گرین ارو/ سارا : واندر وومن / مهدی: دکتر استرنج
بلک کنری: نمیدونم اولیور چرا اینجوری شد ؟ ما توی طبیعت بودیم فضا خیلی عاشقانه بود اما نمیدونم چرا اون بیهوش شد و بعدش بعد از دیدن من فرار کرد 😐💔 الان هم که منو یادش نمیاد ( در جلسه 3 نفره بچه ها) دکتر استرنج: پس تو الان اولیور کویین هستی همسر اونی که اون بیرون هست اوکی؟ گرین ارو: من سیاوش هستم شاید از اون خانم خوشم بیاد ولی با این کار مخالفم دکتر استرنج: برای نجات بشریت واندا: نمیخواد که واقعا همسرش باشی وانمود کن ( اومد بیرون از اتاق) بلک کنری: اولیور حالت خوبه؟ گرین ارو: آره عزیزم حالم خوبه کوئیک سیلور: شرمنده که مزاحم میشم ولی زامبی ها اومدن بلک کنری: اولیور تو حالت زیاد خوب نیست همینجا باش دکتر استرنج: بلند بشو تنبل خان گرین ارو: من فقط به حرف بلک کنری گوش میکنم ما زوج خوبی هستیم ولورین: پحه آ هنور ایشجایید ( بچه ها چرا هنوز اینجایید) دکتر استرنج: دلت میخواد مثل این بابا بشی؟ گرین ارو: این کار شما تاوان سنگینی داره تیر و کمان من کجاست؟

ثور : تعدادشون خیلی زیاده شاید مجبور بشیم عقب نشینی بکنیم شزم : اینجا آخر خطه اون سوپرمن نیست؟ ولورین: باید به حسابش برسیم ( ثور و شزم و ولورین رفتن با مرد پولادین مبارزه بکنند) گرین ارو: من همون جایی که بودم راحت بودم ناسلامتی مشکل حافظه دارم دکتر استرنج: بهتره یکم بیشتر تلاش بکنی گرین ارو: من بیشترشون رو کشتم یا حضرت بتمن اون نایت وینگ نیست ؟ دکتر استرنج: چرا خودشه گرین ارو: اون نایت وینگ بود چون الان با یک تیر خورد تو مخش واندا: دکتر عقب افتادی چون من الان ددپول رو تکه تکه کردم گرین ارو: به حساب خودش جادو گر عالی رتبه است دکتر استرنج: بچه ها کم کم دارم ناراحت میشم ( یک ورد خوند) شمشیر. کی بودی تو 😂 گرین ارو: این تقلبه منم دلم خواست
دکتر استرنج: کاپیتان آمریکا ؟ شکار خودمه گرین ارو: کور خوندی رفیق ( تیرش خورد به سپر) دکتر استرنج: نوبت منه( شمشیر خورد به سپر ، سپر پوکید شمیشر خورد تو قلبش ) مرد صالح خدا رو کشتم كوئیک سیلور: یکم کمک میشه بکنید دوستان ( زامبی ها دور كوئیک سیلور رو گرفتن ) واندا: از اون فاصله بگیرید مرده های متحرک ( ولورین نعره کشید ) دکتر استرنج: این یکی مال خودمه گرین ارو: صبر کن ( یکی از پنجه های ولورین رو برید ) اون هنوز زامبی نشده که ( قیافه بچه ها دکتر استرنج:😱 واندا😊 کوئیک سیلور 😶 گرین ارو 😈 ولورین 😡 ) ولورین: تو معلوم هست چیکار می کنی ؟ دکتر استرنج: متاسف هستم واسه چنگالت ولورین: تاسف به چه درد من میخوره واندر وومن: من از سفر برگشتم چی شده؟ کوئیک سیلور: هیچی همه زامبی هارو نفله کردیم به جز سوپرمن واندا : من نگهش میدارم ( با جادو نگهش داشت بعد دکتر استرنج زد تو دستش رو قطع بعد گرین ارو با دو تیر کارش رو تموم کرد )
دکتر استرنج: همه چیز خوب بود ولی ثور و شزم مرده بودن توی نبرد با مرد پولادین بلک کنری: اولیور مگه نگفته بودم توی پایگاه بمون گرین ارو: خودت که میدونی من مرد نبردم ( زامبی مرد آهنی اومد به سمت گرین ارو حمله بکنه که بلک کنری اومد جایش رو گرین ارو عوض کرد ) گرین ارو: این امکان خونش روی دست هامه اون خودش رو برای من فدا کرد تا الان در اشتباه بودم فکر میکردم که این ها همش الکی باشه ولی اینطوری دیگه فکر نمی کردم
دکتر استرنج: خبری از وانگ دستیارم از کاماتانج خبر داده که به اونجا بریم واندر وومن: من اینو پیدا کردم شاید مال تو باشه دکتر استرنج: حلقه ارتباط خیلی ممنون حالا با یک تلپورت ساده از اینجا نجات پیدا میکنیم
وانگ : دکتر خوشحالم که اومدید اینجا دکتر استرنج: خوبه نوکر آفرین حالا به بقیه نوکر ها بگو دوستانم رو به یک جای خوب ببرن وانگ : اهم اهم دکتر خیلی شوخ طبع تشریف دارند من دستیارشون هستم دکتر استرنج: من اصلا شوخی نداشتم وانگ اتاقم کجاست ؟ وانگ : دکتر حالتون خوبه؟ دکتر استرنج: دارم تو رو میسنجم وانگ : آها حتما دنبال من بیاید دکتر استرنج: در ضمن تو چجور کتابداری هستی این هارو من بیرون پیدا کردم
وانگ : دکتر موقع شام هست دکتر استرنج: آفرین وانگ درست موقعش بود آفرین وانگ تو یک کدبانو نمونه هستی گرین ارو: بله دکتر همیشه گل میگن دکتر استرنج: تازه نیمرو هم خوب درست میکنه 😂 وانگ چه مرگته کو برای من وانگ : شما رژیم غذایی خاص خودتون رو دارید دکتر استرنج: آها غذای مخصوص فقط برای منه وانگ : پای هشت پا با چشم مارمولک ( همه خندیدن )
دکتر استرنج: من میل ندارم واندا: جناب دکتر غذای مخصوص همینی که همیشه میخورید هست بخورید دیگه گرین ارو: نکنه جناب دکتر چون ما غذای مخصوص نداریم ناراحته 😂😂 دکتر استرنج: از روی لج با شما هم میخورم
واندر وومن: اینجا خوب امنه دکتر استرنج: آره وانگ بگو برای دوستان بگو اینجا چرا امنه ؟ وانگ : اینجا با یک طلسم خاص کاری میکنه که زامبی ها نتوانند وارد بشن
( دکتر استرنج اصلی کنترل بدنش رو گرفت ) دکتر استرنج: وانگ کارت های تاروت رو برای من بیار لطفاً نه نمیخواد خودم میرم ( واندا پای گرین ارو رو له کرد ) گرین ارو: آخ چی شده واندا: مطمئنی مهدی بدونه کارت های تاروت چیه و بدونه کجاست
دکتر استرنج: فقط گرین ارو و اسکارلت ویچ بیاد کفایت میکنه ولورین: ما دلسوزی ترو نمی خوایم دکتر استرنج: کارت های تاروت به من میگن این 2 نفر کفایت میکنه اومدن بقیه اضافه است
شرمنده ولی با 3 نفر داستان بهتره سارا جان عزیز
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام چطوری؟
میگم بازم داستان اینجوری نقش دار مینویسی؟
اگه مینویسی من دکترماااااا
سفر دنیای عنکبوتی هست 3 تا از نقش ها هم گرفته شده باید نسخه هایی از مردعنکبوتی باشه
ژانر تنزو قطع کن😅البته تو نویسنده ای من فقط دارم نظر میدم ب هرحال ی سالی میشه تو تستچیم 😅(بازم میگم با اون اکانتم)
باورت میشه دیشب پارت 3 رو گذاشتم 😐💔 باشه قطع میکنم
اره چون منم دیروز پارت 18 رو گزاشتم😐نپرس چ ربطی داشت چون خودمم نمیدونم😑