اینم ازین پارت راستـے فقط تا پارت ۱۰ میزارم و بعدش ادامہ نمیدم خستہ شدم ازینکہ هـے گفتن این کپیہ بابا من چن بار بگم اینو خودم چندین قرن پیش نوشتم😑؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و یہ بارم تو ویسگون گذاشتم😑؟؟؟؟؟؟ اَه اعصاب نذاشتین برام میرم پارت ۱۰ رو هم بزارم دیگـ تموم شہ اره باے
رفتمو پلوش گرفتم خوابیدم . فردا صب خیلی زود بیدار شدم . کوک هچنان خواب بود. صدای بچه ها هم نمیومد. پا شدم رفتم بیرون جین و در حال غذا پختن دیدم. من: سلام صب بخیر اووووم چه بوی خوبی. جین: سلام خواهر کوچولو صب تو ام بخیر راسی یادت نره گفتی به ماری زنگ میزنی . من: اره یادمه الان جلوی خودت بش زنگ میزنم. رفتمو گوشیمو برداشتم. همون جا به ماری زنگ زدمو روی بلند گو گذاشتم همون طور که پیش بینی میکردم جواب منم نداد.من: دیدی گفتم؟؟خیالت راحت شد؟؟؟ جین: وای راحت شدم باورت نمیشه دیشب اصلا نخوابیدم. تو ام برو بقیه رو بیدار کن. من: باشه چشم. طبق معمول اول رفتم سراغ جونگ کوک دلم نمیومد بیدارش کنم هیچ وقت. کنارش نشستم . خودش دسشو روی صورتش کشید و آروم چشاشو باز کرد تا چشش به من افتاد با تعجب نگام کرد. من: چیه؟؟؟؟؟ کوکی: وای این لباست چقد ب.ا.ز.ه برو عوضشون کن. زدم زیر خنده و گفتم: اوه اوه دیر گفتی جین منو دید. کوکی: چییییی؟؟؟ یااااا پارک گائول تو سهم منی. من: مگه گفتم سهم یکی دیگم؟؟؟؟ کوکی: حالا پاشو عوضشون کن. من: باشههه قر نزن. پا شدمو لباسامو ع.و.ض کردم. من: کوکی پاشو بقیه رو بیدار کن. کوکی: چرا من؟؟وای از من نخواه که ویو بیدار کنم . من: وااا مگه چشه بچه ؟؟؟ کوکی: هیچیش نیس فقط یکم...
من : باشه نروو. همون وقت وی اومد پشت در . وی: که منو بیدار نمیکنی اقای جون؟؟؟ که من فقط یکم چیم؟؟؟ گائول بازم به تو خوشم اومد. من: حالا لوس نشو برو برو . صبحونه رو سریع خوردیم بعدش قرار بود بچه ها برای تمرین رقص به آموزشگاه میا برن. ماها هم طبق معمول دنبالشون میرفتیم. تیپ کوکی همیشه عالی میشد موقع رقص.یه شلوار تنگ مشکی با یه تاپ گشاد. فقط دلم میخواست نگاش کنم قرار بود میا رقص آهنگ جدیدو طراحی کنه نام جون هعی سر به سرش میزاشت و میگفت.: تو فسقلی میخوای به ما رقص یاد بدی؟؟؟ ینی اینقد طراح رقص نبودکه ما مجبور شدیم از تو یاد بگیریم؟؟؟؟ میا: بس کن ااا اصلا من بتون یاد نمیدم من بد بخت دو سال زور زدم یعنی. اههه. من:یاااا نام جون سونبه اینطوری حرف نزنااااا میا خیلی زحمت کشیده. نام جون :تو یاد نگرفتی؟؟؟ من: وا برا چی باید یاد بگیرم؟؟؟ نام جون: اههه میخواستم تو یادمون بدی.... حیف شدا. من: اولا اینقد حرص میا رو در نیار لطفا دوما هر کی هم یاد بده تو که یاد نمیگیری چه فرقی داره. میا: هوووو گائول براوو بزن قدش ینی تشکر. من: قابلی نداااشت. وی:یکی جمع کنه اینا رو میا بیا یادمون بده دیگه. میا: چیوو؟؟تو خودت وارد تر از منی که. من: تهیونگ تو نمیدونی میا انحراف 360 درجه داره اخه این چه سوالیه. وی: هاا مگه چی گفتم ؟؟هان فهمیدم هه. کوکی: بدویین وقتمون داره میره هاا. میا: گائول بیا این جا من به تو یاد میدم بعد تو ام به اونا یاد بده بزا یکم نامجون کفری شه. من: باشه اومدم. لعنتی منم لباسم مناسب نبود اول که کاپشن پوشیده بودم زیرش یه تاپ قرمز با بند نازک پوشیده بودم. همیشه ام شلوارک میپوشیدم. من: میگم بچه ها اهم وی با تو ام باور کن اگه به من گیر دادی ندادیااااااا باور کن. لباسمم یکم بازه همچین وی: او او او . کوکی: یا یا نگاه چپ کردیا چشاتو در میارم. میا: بیا وایسا نگا کن. رقصش داغون بود ینی میگفت پا هاتو باز کن سرتو بچرخون دستو رو کمرت بزار اصلا وحشتناک . در حال رقص وی خفم کرد. وی: اووو اوووو خودم در چشامو میگیرم . کوکی: قصد داری ت.ح.ر.ی.ک.م کنی نه؟؟؟ من: نه به خدا بابا رقصتونهههه.
خلاصه سر این قضیه کچلم کردن اینا . بعد این که تمرین کردن خیلی خسته بودن و خیس عرق . کوکی:گائول حوله اوردی که میخوام برم دوش بگیرم. من: بله آقا اوردم ، بفرما. حموم آنچنانی نبود مثه استخر بود . یه در کوچیک داشت که سرشون و شونه هاشونو میشد راحت دید. کوکی: میگم اشگال نداره این جا بریم ؟؟؟ من: نه چرا؟؟؟؟ کوک: هیچی .حالا خودت میفهمی. با تعجب نگاش میکردم . بهم خنده ی خبیسی زد . من:وا جونگ کوک چته تو. قبل ازین که بره تو ب.ل.و.ز.ش.و دراورد. من: یااا چیکار میکنی؟؟؟ کوکی: هه عزیزم نمیخوای بام ب.ی.ا.ی ت.و؟؟؟ من: جونگ کوک خل شدی؟؟؟یااا تهیونگ چی به خوردش دادی و.ی.س.ک.ی؟؟؟ کوکی: خانوم باهوش اخه من اگه ویسکی خورده بودم تو الان این جا بودی یا ل.خ.ت وسط ح.م.و.م؟؟؟؟ من: هییییس پرووووو بی ادب . هر چی هیچی نگفتم ... حرفمو قطع کردمو ازش فاصله گرفتم رفتم نشستم پیش میا رو صندلی اخر سالن. عصبی بودم ل.ب.ا.م.و گاز گرفتمو نگا کوک کردم. کوکی: اوووه چه خطرناک شدی میا ازش فاصله بگیر نزندت یه وخ نگرانتم. من: یاااااا جئون جونگ کوک مردی. رفتم یه بلایی سرش بیارم سریع رفت تو ح.م.و.م درم از پشت بست . کوکی: فقط یه راه داری میتونی بیای تو منو بزنی میخوای؟ نفس عمیقی کشیدم و گفتم: بالاخره ازین حموم میای بیرون دستم بت میرسه . کوکی: شاااید هههه قیافشووو ، چرا چشات سگ داره. من: چاخان نکن دارم برات اقاااا . کوکی: میا بیا اینو وردار ببر. من: ببین من ازین جا تکون نمیخورم تا بیای بیرون. وی از تو حموم گفت: اییش اینقد این جا وایسا زیر پات علف سبز شه. ینی قشنگ قهوه ایم کرد هیچی نگفتم . کوک دوش آب و باز کرد موهای لَختش خ.ی.س شدن . دسشو تو موهاش میکرد وای دلم میخواست ب.ر.م ت.و اما حرفشم میزدم خفم میکردن. ب.د.ن.ش.و ک.ف.ی کرد اووووف دیگه نمیتونستم وایسم نگا کنم. پس سریع دوباره رفتم پیش میا.
میا: هان چی شد ت.ح.ر.ی.ک شدی؟ من: به نظر تو چی میاد؟ میا : خوووب حله. من: چی حله؟؟؟ میا : دلت میخواد دیگه کوکم حاضر. من: یااااا میااااا میدونی رو این چیزا حساسما. کوکی از تو حموم داد زد : پارک گائول حوله. من: خیلی لوسی من به تو حوله نمیدم. میا : میخوای من برم بش بدم؟ من: نه خودم میدم. خیلی عصبی رفتم حوله رو پرت کردم تو صورتش. کوکی: چتهههههه عجباااااا.من: حالا میای بیرون دارم برات . کوکی : من بیش تر. من: هههه. در ح.م.و.م.و باز کرد خواستم برم جلو که جا خوردم 👖 که نداشت حوله دور خ.و.د.ش پیچیده بود جیغ زدمو رومو برگردوندم . بعدشم با دستام در چشامو گرفتم. من: جونگ کوک خیلی نامردی قرار نبود. کوکی: بزار فک کنم ما قراری با هم نداشتیم داشتیم؟؟؟؟ دیگه خونم به جوش اومد . خواستم برم بیرون که جونگکوک مچمو گرفتو چ.س.ب.و.ن.د.م به خ.و.د.ش. با چشای درشتم بش نگا میکردم. من: یاااا ولم کن جونگ کوک. خیلی تقلا کردم که بیام بیرون از تو ب.غ.ل.ش اما سفت گرفته بودم . کوکی: گائول میدونی خیلی پاکی؟؟؟ من: چرا؟ کوکی: این که در چشاتو گرفتی خیلی برام جالب بود. من: خوب اخه تو چرا باید اینطوری از حموم بیای بیرون. کوک: اومو تو ازین چیزا در آینده زیاد میبینیا آماده باااش. حلش دادم عقبو گفتم: خیلی پررویی. از خنده غش کرده بودند با وی. من: یااا به حساب هر دوتون میرسم . وی: نه نه نه اشتبا نکن تو با من کاری نمیکنی. من: اتفاقا تو مگه نگفتی برات مثل خواهر کوچیک ترم پس تو ام داداشمی به جون خودم میزنمت. کوکی: باید بزنیا جون خودتو قسم خوردی. وی: ساکت بچه فسقلی دخالت نکن. من: هووووی با جونگ کوک من اینطوری حرف نزنا. وی: اومووووو قلبم به تاپ توپ افتاد. کوکی: گائولم دمت گرم.
پایان
فالو ڪن بـےزحمت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیع عالی😻😻😻❤
فقط اسم داستان توی ویسگون چیع؟
اینجا حال نمیده میخوام برم ویسگون منحرف شم😹🖤 بدون سانسور بخونم😹😹😹