🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂😉😉😉😉😉
چند روز بعد. دراکو:تو اتاقم بودم جلو آینه داشتم موهامو درست میکردم،خدایا چطور به کاترین بگم که علاقه دارم بهش ،از پله ها رفتم هرمیون رو تو راه دیدم اوه هرمیون تو با کاترین زیاد میگری نمیدونی اون کجاست؟ هرمیون:تو کتاب خونست داره با هری حرف میزنه دراکو:چیییی بازم پاتر اول کلارا بعد کاترین با حالتی عصبی از هرمیون دور شدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
خوب بود
😘😘😘😘
خیلی خیلی قشنگ بود😍😍
لطفا سریعتر پارت بعدو بنویس
باشه حتما
فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه ک بنویسم
بعد بخواطر امتحانا فعالیتم کم شده 🙂