اینم پارت 8😊
داستان از زبان اون پسره که ایزابلو نجات داد ( نمیگم از چه زمانی دیگه خودتون میفهمید فرض کنید مثلا همون روز که ایزابل پسرای دیویدو نجات داد اینم داره داستانو از همون موقع تعریف میکنه )👈 بعد نجات دادن ارباب گل های سرخ یا همون ایزابل دیگه اتفاق هیجان انگیزی نیفتاد. نمیدونستم بهوش اومده یا نه و یجورایی جرات هم نداشتم که برم خونم و بفهمم... ولی بالاخره یه روز دلو به دریا ردم و تثمیم کرفتم برم ببینمش و سعی کنم بهش ثابت کنم که من بودم که نجاتش دادم و باهاش حرف بزنم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عاللللیییی بود.
انقدر زیاد پشت سر هم گزاشتی ذوق مرگ شدم
من چون دارم واسه ورودی دبیرستان میخونم خیلی نمیتونم بیام تستچی ولی هروقت تونستم میام پشت سر هم مینویسم😉😘