
꧂کارهای احمقانه و طنز من😂꧁
اعتراف میکنم یه بار تو مدرسه دوتا کیک اورده بودیم واسه تولد یکی از دوستامون بعد ناظما اومدن دعوا کردن مارو که چرا کیک اوردین و این حرفا ماهم رفتیم یه برف شادی کاملو رو یکی از کیکا خالی کردیم صبر کردیم تا جذب بشه بعد همون کیکو بردیم دادیم بهشون بخورن....😂🤢🥴
اعتراف میکنم بچه که بودم هی با خودم فکر میکردم که چرا وقتی میرم چیزی بخرم پول رو ازم میگیرن و 1 پول دبکه بهم میدنo_O بعدها فهمیدم اون پولی که بهم میدن کمتر از پول خودمهo_O هیچی دیگه ، هر سری که میرفتم خرید تا 2 روز تجزیه تحلیل میکردم😂😂😂
اعتراف میکنم بچه ک بودم همیشه فکر میکردم خدا منو با ی طناب از اسمون فرستاده تو حیات خونمون ومن به این ترتیب وارد این دنیا شدمꕥꕥꕥꕥ😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اعتراف میکنم کلاس پنجم پ که بودم همیشه وقتی فامیلامون زنگ میزدن و میگفتن :ای بابا چرا درو باز نمیکنی ما یه ساعته پشت دریم. میرفتم از پنجره پایینو نگاه میکردم ببینم هستن یا نه چنین آدم باهوشی بودم من😂😂😂😂
عاقا اعتراف میکنم وقتی اولین تستم توسایت دیدم چنان ذوق زده شدم که اگه بدترین خبرم بهم میدادن نمیتونست خوشحالیموبهم بزنه ایا شماهم اینجوری بودین یامن فقط اینجوری شدم؟؟؟؟😂😂😂😂😂
☜︎︎︎اعتراف میکنم اولین باری ک احساس بزرگ بودن کردن این بود ک رفتم دکتر.دکتر بم قرص سرما خوردگی بزرگسالان داد☞︎︎︎ خ😅😅😅😅😅😅
اعتراف میکنم که وختی زردآلو رو میخورم فقط به عشق رسیدن به هستشه شمام اینجوریین آیا؟ ((((لایک=آره)))😂😂😂😂😐💔
اعتراف میکنم وقتی 8 سالم بود رفتم مسواک داداشم رو با حوله خشک کردم و اومدم به بابام گفتم: بابا بابا دادشی امشب مسواک نزده و خوابیده بابام هم رفت به داداشم گفت : پاشو مسواک بزن >:| داداشم: به جون شما زدم بابا بابام هم قاطی کرد خواهرم رو گرفتش زیر بار داد و فریاد که چرا دروغ میگی :| منم مثل یه حیوونِ ....... ریز ریز یه گوشه میخندیدم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بیچاره داداشت 😂😂😂😂😂
واقعا وقتی برای اولین بار بهم قرص سرما خوردگی دادن انچنان احساس غرور داشتم
وقتب اولین تستمم منتشر شد که امروز صبح بود اصلا احساس خاصی نداشتم چون یه بیوگرافی از خودم بود
روح یزیدی آیااا؟؟؟؟؟؟ 😐💔
بیچاره داداشت 😂
قرصصصصص 🤣🤣🤣🤣
وای ترکیدم ناراحت نشی میگم چه کرمی داشتی🤣
😂😂😂😂😂😂😂😂
عالی بید😂😂🤣