adrinette 11

وقتی که بیدار شدم کسی نبود.رفتم همه جارو گشتم پامو نگاه کردم و دیدم زخمام چسب خوردن.گفتم تیکی بقیه کجان؟گفت نمیدونم.یه لحظه ترسیدم اونم خیلی.گفتم نکنه لایلا اونا رو با خودش برده.میخواد یهشون اسیب بزنه.خیلی ترسیدم.تیکی گفت نترس اگه اتفاقی بیوفته..

ادرین تغییر شکل بده و همه رو نجات بده.گفتم ولی اون میدونه لیدی باگ کیه برای همین منتظر من میمونه.یهو در باز شد.بچه ها بودن.کلی پلاستیک خرید دستشون بود.ادرین اومد پیشم و گونمو بوسید و گفت بانوی من برای جشن امشب رفتم یکم خرید?

گفتم وایی بچه‌ها میدونید چه قدر ترسیدم.الیا گفت حالا اینارو ول کن دختر بهمون بگو پای تو چی شده؟مونده بودم بگم چیشده.اگه بگم که،خیلی ادرین عصبانی میشه...گفتم ام راستش دیشب رفتم ماهو ببینم افتادم.کلویی گفت پس چرا گردنت زخمه؟ادرین گفت نرینت لطفا بهمون بگو دیشب چیشد؟

رفتم اتاقو گفتم تیکی ادرین بهم گفت خوشگل شدم.گفت مرینت شما عاشق همین هردوتون از احساسات هم خبر دارید این چیزا بین عاشقا عادیه.گفتم تیکی منو ادرین عاشقیم?تیکی زد تو کلش?اومدم بیرون الیا گفت من میخوام برم واسه خونه خرید کنم نینو کلویی شما هم میایین؟گفتن اره.گفتم منو ادرین چی؟کمک نمیخوایین؟گفت نه شما بمونید خونه.اونا رفتن و ما موندیم خونه...

گفتم چای میخوای؟ادرین گفت نه نه مرسی.ادامه داد مرینت قضیه کاگامی رو که...گفتم ادرین شروعش نکن،میدونم سر چی بوده کاگامی برام توضیح داد ولی نمیخوام یادم بیاد دوباره.بلند شد و دستامو گرفت و گفت لطفا...اینوجوری نکن...

یهو گفتم ادرین...گفت چیشده مرینت. گفتم تو منو بیشتر دوست داری یا لیدی باگو...گفت مرینت یعنی چی نمیفهمم.گفتم تا قبل از اینکه بفهمی کی هستم حتی بهم نگاه هم نمیکردی...ولی حالا.تا همون روز اول که فهمیدی کی هستم عاشقم شدی؟گفت مرینت ولی من عاشقت بودم!با نقاب یا بی نقاب!گفتم هیچ درباره من میدونی؟درباره مرینت.گفت خوب راستش...گفتم میدونی غذای مورد علاقه ام چیه؟حتی بعد از فاش شدن هویتم هم نیومدی یه هفته یه ماه باهام وقت بگذرونی و منو بشناسی...

ادرین گفت خوب الان خودت دوست داری جدا شیم؟گفتم من اینو نگفتم!گفت پس چی مرینت!بغضم گرفت و گفتم فقط میخوام بدونی حتی اگه عاشقمم باشی نمیتونی از همون اول بری سوتفاهم ایجاد کنی...

گفتم تو حتی منو خوب نمیشناسی و با من دوست شدی دوست پسر!یهو اومد نزدیکم و بهم گفت پس بزار برات دوست پسر خوبی باشم...خودشم بغض کرد و منو بوسید...بعد دقیقا تو جایی که میتونستم نفساشو حس کنم بهم گفت اجازه میدی برات دوست پسر خوبی باشم؟

گفتم ادرین لطفا...دیگه اینجوری نکن.من تحمل ندارم ببینم عشق زندگیم اینجوری بهم ضربه میزنه...لطفا.من عاشقتم و نمیتونم ولت کنم...قول میدی ولم نکنی؟اومد نزدیکم و گفت قول میدم.بعدشم کل صورتمو میبوسید.گفتم ادرین نکن چه خبره?بعدشم بلندم کرد و گفت عاشقتم خو??بعدشم منو چرخوند گفتم الان میوفتیم.افتادیم رو مبل.بعد گفتم ادرین اگه موهام خراب بشه تیکه تیکه ات میکنم.بعدشم دستشو کرد تو موهامو کش مو رو باز کرد و موهام زرت افتاد.گفتم دیوونه چیکار کردی.بعدشم دستشو تو موهام تکون داد و گفت من مرینت ساده رو دوست دارم?همینجوری.بعدشم بلندم کرد و بردم جلو اینه.گفت میبینی.این مرینته.برگشتم و گونشو بوسیدم و گفتم مرسی منو خوشگل کردی.کفض ساده پوشیدم و با ادرین از خونه بیرون اومدیم.به ادرین گفتم فک کنم الیا میخواست منو تو تنها باشیم.گفت خوب کرده.بعدشم سرخ شدم.باهم رفتیم پایین.مثل همیشه باید پیاده میرفتیم.گفتم ادرین گفت بله بانوی من.گفتم پدرت دیگه دنبالت نیست؟1 ماهه که خونه نرفتی...گفت اون فک میکنه من تو مدرسه مد هستم.وارد سالن جشن شدیم.الیا و نینو و کلویی هم بودن.گفتم بچه ها مارو گول زدید.گفتن اره دیگه.بعدشم اهنگ ملایم پخش شد.

منو ادرین رفتیم برقصیم.بعدشم دیدم که لایلا از دور داره میگه از ادرین دور شو...خواست بیاد سمتم تا بهم حمله کنه که دیدم افتادم.برگشتم دیدم کاگامی به اون یچیزی پرت کرد?به صورت و چشمای سبز ادرین نگاه میکردم.احساس خوشبختی میکردم.رفتم سرویس بهداشتی.یکی زد به پشتم.برگشتم دیدم لایلا ست!گفتم باز چی میخوای لایلا.گفت میخوام ابروت بره...بعدشم شروع کرده به....