💜 Hi ARMY امیدوارم حالتون خوب خوب خوب باشه تو این تست میخواییم یه سری از خرابکاری هایی که جین کرده و بعد به اعضا اعتراف کرده رو باهم بخونیم و اینکه آخر تست هم یه درخواست از شما دارم پس تا آخر همراهم باشین❤️❤️
خب جین از همه بزرگتره ولی این به این معنی نیست که خودشم کاملا بزرگ شده رفتارش یه جوری که انگار سنش از همه کمتره با همه اعضا شوخی میکنه اعضا هم اصلا حس نمیکنن که اون سنش از همه بیشتره . اون یکی از شیطون تریناس و جالب اینجاس که کاراش هم قایم نمیکنه و اگر هم کار بدی انجام بده بلافاصله به طرف میگه. خب حالا بریم چند تا از کاراش رو باهم ببینیم👈🏻👈🏻
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
جین عزیزم آخه قرص ویتامین؟!
نمیدونی قرص ویتامین چه حکمی واسه ی یونگی داره؟!
من خب😐😂😂😂
خیلی شیطنت میکنم
یبار از دست داداشم خیلی عصبانی بودم
صبح خودم زود تر پاشدم مسواکم رو زدم
و تو خمیر دندون فلفل سیاه ریختم و.....
تا دو روز نمیتونست غذا بخوره😂😂😂
یا یبار به دوستش با گوشی خودش فوش فرستادم 😂😂😂 که اینا با فوش کلا ابراز علاقه میکنن 😐😂
حتی یبار تو قهوه اش نمک دون رو خالی کردم
یا وقتی خواب بوده آرایشش کردم😂😂😂
یبارم یه نامه براش با دست خط بچگونه به نام دختر همسایه مون نامه عاشقانه نوشتمxD
هر چی بلا هس کلا سر داداشم میارم
چالش: من یک بار اینه شکندم اونم قدی😁
خب فکنم فهمیدین که چی شد بله خواهرم منتظر بوده که مامانم بیاد و من رو لو بده😧😓 بعد از کلی بدبختی راضیش کردم که به مامانم چیزی نگه و تا الان این کاری که کردم بجز خواهرم و من نمیدونه
خیلی باحال بود🍭😂
چ :یه بار نزدیک شش سالم بود بعد با مامانم حرف می زدم که یه دفعه ناخن های مامانم روی پوست دستم کشیده شد🙃♥️
خیلی دردم گرفت و اومدم تو اتاقم بعد با ماژیک جای اون رو پر رنگ کردم و باز رفتم و به مامانم نشون دادم و گفتم مامان جاش را ببین پررنگ شده خیلی درد میکنه ✨
مامانم هم ازم عذرخواهی کرد 🌟
بد خب چون که اون موقع کرونا نبود استخر بود و من کلاس شنا می رفتم و یک روز در میان کلاس داشتم فرداییش کلاس شنا که میخواستم برم باز ماژیک هم بود و مامانم گفت امروز رو کلاس نرو من هم گفتم🌌💜
تستت عالی بود عجب کار هایی کرده بود 😂😂😂😂
درخواست نویسنده: یکبار مامانم رفته بود بازار من و خواهرم تنها توی خونه بودیم من به خواهرم گفتم نیمرو میخوای؟؟ خواهرم هم گفت اره بعدش من رفتم تخم مرغ برداشتم داشتم با تخم مرغ بازی میکردم که یکدفعه جلوی خواهرم پرت شد و شکست ریخت روی زمین بعد کلی زحمت تمیزش کردم و داشتم خدا رو شکر میکردم که جایی ریخته که کسی از اونجا رد نمیشد خب بعد از کلی زحمت که تمیز کردم و هیچ اثری نموند یکدفعه چشمم افتاد به خواهرم که داشت با پوزخند به من نگاه میکرد
وقتی کلاس چهارم بودم، فرش رو با اتو سوزوندم
و حالا که هشتمم هم هیچکی نفهمیده و خودمم اعتراف نکردم😱😂😂😂😂🌈
عالی بود😘❤
بچه ها منظورم از خرابکاری کارهایی بود که انجام دادین و بعد به طرف مقابلتون اعتراف کردین😁😁
سلام یه بار یادمه داشتم پنکیک میپختم همه ی مواد رو ریختم رو زمین😪