سلام👋 یه یادآوری: داستان یه سال رفته جلو ( ولتون نمیکنم😂 )
( موافقین تو همین زمان بریم یه جای دیگه داستان؟ پس من شما رو همزمان با ایزابل تو همان یه سال بعد میبرم تو کلیسای گل سرخ. پیش سه تا بچه شیطون که قراره تاثیر زیادی تو داستان ما بذارن و یواشکی اومدن. داستان از زبان بزرگترینشون تامه ) من گفتم: وای خدااااا! بابا بفهمه یه معنای واقعی جرمون میده😐 ( علامت تام@ علامت مکس# علامت مگان$ ) # اههههه! داداشی ول کن دیگه! با اینکه از من ۲ سال بزرگتری ولی گیر میدیاااا!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالیییییییییییی
ممنوننننن😘
عالی بود ❤️🌹
وای خدا باورم نمیشه من از فصل 1 داستانو گم کردم البته از قصد نکردم خواهرم تاریخچه سرچیاتمو پاک کرد منم با چه بدبختی داستانامو پیدا میکردم 😐
لطفا پارت بعد رو زود تر بنویس 🙏🏻🌷
اوپس😂 اشکال نداره دیگه حالا پیش میاد من درکت میکنم خودم خواهر کوچیکتر دارم😂