ببخشید بچه ها امتحان داشتم یه خورده دیر شد.این پارت پارت آخره🤧👻
و همون موقع بود که یه ترقه با حرف w تشکیل شد.چقدر خدایی فرد و جرج خوبن.یادمه یه بار حواسم نبود و از شکلات هاشون خوردم.تا یه هفته از شر امتحان خلاص بودم.برش زمانی.توی خوابگاه دخترانه گریفیندور.هرماینی امروز هری حالش چندان تعریفی نداشت.یونا.عه چرا؟هرماینی.نمیدونم.
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
سلام
چرا کشتیش
منم الان بیام بکشمت ببینی چه حسی داره
قسنگ بود و میشه فصل ۲ رو هم بنویسی؟
عالی بود ولی غمگین
به این داستان از ۱ تا ۱۰ ۰ میدم چون زدی یونا رو کشتی
کرم داری دیگه مثل نویسنده ها😑 همیشه پتیانش رو کشتن میزارن😒
ولی در کل فشنگ بود از ۱ تا ۱۰ به داستانت ۱۰ میدم 🙂
چراااا نهههه واقعا که اه
ولی خوب بود انقدر پایان غمگین خوندم خسته شدم