سلام ببخشید دیر شد امتحاناتم شروع شده بعد از امتحاناتم بقیه پارت هارو میزارم اگر میشه یک دقیقه وقت بزارید و لایک و کامنت بزارید
نمیدونم یه حس عجیبی دارم انگار..... دوست ندارم مین سو ناراحت بشه شاید بخاطر اینه که دوستمه (نویسنده: اره اون فقط یه دوسته من میتونم وجودت رو بخونم😂 تهیونگ:نویسنده خفه 😒نویسنده:میرم مین سو رو میندازم زیر کامیون ۱۸ چرخ تهیونگ:شکر اضافی خوردم نویسنده:افرین😂) از زبان مین سو:خیلی خوشحالم سوهو رو پیدا کردم بعد از ۴ سال میبینمش امشب به خونم دعوتش کردم می خوام برام تعریف کنه کجا بود گوشی:دینگ دینگ از زبان راوی:صدای تلفن مین سو بلند شد مین سو جواب داد:سلام سوهو:سلام خانم لجباز مین سو:سوهو🙄 سوها:باشه شوخی بسه ادرس خونه ات رو بفرست بیام مین سو:باشه سوهو:بای مین سو:بای

(عکس سوهو👆 بچه ها بخاطر کمبود اسم و عکس از عکس هوانگ این یوپ استفاده کردم🙃) بعد از تمام شدن مکالمه مین سو به سهولت پیام داد و آدرس خونه رو فرستاد بعد از یه ربع سوهو اومد سوهو:هاییی مین سو:هایییی سوهو:خونه تنهایی؟؟ مین سو:به دخترا پیام دادم گفتم بیان اشنا بشین سوهو:اهان نمیزاری بیایم تو مین سو:اخ یادم رفت😑بفرما سوهو:ممنون مین سو:قبل از اینکه دختر بیان تعریف کن چیکار میکردی توی این ۴ سال داستان از زبان سوهو:همه ماجرا رو تعریف کردم مین سو :پس بخاطر سودا اومدی سوهو:اره مین سو:عروسی دعوتم کنی ها سوهو:باشه 🤦 (نکته:سودا دوست صمیمی مین سو توی ایران بود مین سو از ۱۳ سالگیش اومد کره بخاطر اینکه باباش کره ای بود بعد اونجا موند ۴ سال پیش مین سو رفت ایران بعداز ۲ ماه باز برگشت کره)
ایفون:دینگ دینگ مین سو:دخترا اومدن از زبان مین سودر باز کردم دخترا حمله ور شدن کلی خوراکی دستشون بود رفتن تو سلام دادن رفتم توی اشپز خونه به منم دستور دادن فیلم بزارم تا بیان خوراکی هارو بزارن بخوریم بعد از فیلم تهیو:بچه ها بیان جرعت حقیقت همه:باشه بطری رو چرخوندم افتاد به من و سوهو سوهو:جرعت یا حقیقت مین سو:ام جرعت سوهو:به یه پسره نزدیک شو اون رو عاشق خودت بکن بعد ازش جدا شو مین سو:چی میگی من یه ایدلم 😡 سوهو:باشه.... باشه پس سه مین رو از ل.ب ...ب.و.س کن مین سو:ببخشید سه مین ...باشه سه مین:من بد بخت اینجا چه گناهی کردم😫 (نویسنده:لعنت بر ذهن منحرفان ) تا اومدیم بکنی زنگ در خورد رفتم ببینم کیه
مین سو:عه پسران سوهو:اهان من گفتم بیان مین سو:تو شکر خوردی سوهو :حالا که گفتم در رو باز کن مین سو:باشه سه مین:یادم باشه ازشون تشکر کنم پسرا اومدن تو اعضا:سلام همه:سلام اعضا:ببخشید مزاحم شدم مین سو:چه مزاحمتی بفرمایید داخل اعضا:باشه ممنون سه مین:سلام ممنون که اومدین نجاتم دادین جیمین:از چی؟ سه مین:از ب.و.س مین سو به من اعضا:وا این چه کاری؟؟؟ مین سو:داشتیم جرعت حقیقت بازی میکردیم افتاد به من و اوپا (از بچگی مین سو به سوهو میگه اوپا) همه با هم بجز من و سوهو:اوپااا ؟؟؟ مین سو:باز این عادتم تموم نشد🙄 همون سوهو سوهو:بزارید یه توضیح کامل بگم چون یه سال از مین سو بزرگ ترم بهم از بچگی میگه اوپا همه :اهان
ادامه بدم یا ندم ؟؟؟؟ بچه ها کامنت ها باعث انرژی گرفتن من میشه لطفا کامنت بگذارید 😇
خداحافظ تا ۱۲ خرداد 😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عاااااالییی بود
پارت بعد و سریع بزار