سلام دوستان من اومدم با اولین تست لیدی باگ.من به این داستان خیلی هیجان دادم و تست های بعدی هم راجبش خواهم ساخت.مرسی از حمایتتون❤
از زبان مرینت:امروز داشتم از مدرسه برمیگشتم به خونه که آدرین رو جلوی در خونمون دیدم.دیدم داره با مامان بابام حرف میزنه و قیافه ی اونا هم خیلی خوشحاله.دیدم داره میگه من با مرینت دخترتون کار داشتم.رفتم جلو و گفتم سلام آدرین،با من کار داشتی؟گفت سلام مرینت،آره اتفاقا با تو کار داشتم.فردا بستی آندره میبینمت.داشتم شاخ درمی آوردم!برای فردا خیلی هیجان زده بودم.بالاخره فردا رسید.حاضر شدم و رفتم سرقرار.دیدم آدرین پشت یه میز نشسته.کت شلوار پوشیده بود و شبیه پرنس ها گرفته بود?که یکهو
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
مسخخخره . افتضاخ 🤬🤬داست مسخرت افتضاحه . زشتتتت 🤬🤬🤬
تیکی و پلگ کی گفته شرور نمیشن عزیزم.آدرین و مرینت تو این داستان ۲۲ سالشونه
میگم تیکی پلک خو شرور نمیشن اونا کوامی اند بعدشم أدرین با این سن کمش چجور میخواد با مرینت ازدواج کنه ولی در کل خوب بود