اینم ار قسمت 2 فصل 4 این دفعه بهتر از قبله و عاشقانه تر است
از زبان ادرین : به پدرم گفتم که امروز می تونم با کاگامی بیرون برم ولی پدرم اجازه نداد , به کاگامی ام گفتم اون بهم گفت که درک می کنم که پدرت نگرانت باشه خداحافظ خیلی خوشحال شدم که ناراحت نشد، گفتم پنجه ها بیرون دیدم لیدی باگ پیام داد که برم روی برج ایفل تا اونجا با هم حرف بزنیم رفتم اونجا دیدم لیدی باگ خیلی ناراحته رفتم کنارش و گفتم سلام بانوی من از زبان لیدی باگ سلام کت نوار من می خواستم یکم با هم حرف بزنیم ، از زبان کت نوار دیدم لیدی باگ خیلی ناراحته بهش گفتم هنوز با رفتن استاد فو کنار نیومدم و رفتم توی بغل کت نوار ازش پرسیدم این 2 روز خیلی به من سخت گذشته خیلی خوشحالم که باهات حرف زدم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خوب
یکم رو جمله بندیت کار کن
غلط هاتم درست کن اینجوری که نمیشه
اینم بگم که داستانت بی سر و تهه انقدر وسط داستان نپر جلو
ولی در کل جالبه
یکم زود بهم رسودیشون
داستانت بد نیست خوبه فقط کمه منم فه داشتان دارم به اسم میراکس تا ۶ قسمت آمده برید بخوانید آن ۶م قشنگ هست
می خونم حتما
عالی بود حتما قسمت های بعدی رو هم بنویس