این پارت پنجم اونی که اسمش رینبودش بود جوابتو تو پارت ۴ دادم بخونش و همینطور پارت بعد این داستان به پایان میرسه
بعد از کلی اسکیت کردن فیلیکس گفت بریم من خیلی خسته شدم همه میگن ما هم همینطور میرنو ماریا یه نظر خوب داره همه خونش بمونن ادرین گفت من بابام اجازه نمیده ماریا گفت زنگ بزن منو فیلیکس درستش میکنیم ادرینم گفت باشه بعد زنگ زد به پدرش و ماریا حرف زد پدر ادرین تو کی هستی گوشی پسر من دست تو چیکار میکنه بعد ماریا میگه ببخشید مزاحم شدم من دختر شهردار کانادام پدرمو میشناسید حتی یکی از مدل هاتونم ماریا ماردیان گابریل میگه وای خانم ماریا شما چیکارم داشتید بعد ماریا میگع درخواست دارم ادرین خونه ما بمونه پدر ادرین یکم مکس میکنه میگه کیا هستن اونجا ماریا میگه بهترین دوست ادرین نینو دوست دختر نینو عالیا دوست دختر پسرتون مرینت اینو که گابریل میشنوه مکس میکنه ادرین و مرینتم قرمز میشن و ادامه میده من و پسر خالم فیلیکس
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)