بچه ها من همون baran هستم حسابم مسدود این یکی رو درست کردم هر کی اینو دید اگه فالو کرده بودم فالوم کنه لطفا
خب این داستان راجب تو و تهوینگه که داخل یه مهمونی آشنا می شید و الان نامزدید و تو هم اسمت ع ه م مخفف عشق همیشگی من هست که تهوینگ هپیشه بهت میگه ع ه م
تهوینگ : ساعت۳:۴۶ کجا بودی؟ ع ه م بیدار شدم تو تخت نبودی تو+ته کی خوابیدی؟ تهوینگ: ۳:۴۷ رفته بودم دشویی تهوینگ:😐 ا تو :راستی به بیگ هیت بگو من دیگه پامو اون جا نمی زارم(طراح لباس بلک پینک هستی)
تهوینگ: آخه چراااا من می خوام هر روز چشمای قشنگتو سر کارم ببینم تو:همین که گفتم تهوینگ: چرا می خوای بری ع ه م؟ تو:چون نمی تونم تحمل بکنم وقتی نامزد دارم ازم خواستگاری کنن تهوینگ در حالت چشم پر از خون:کی همچینگو+++خورده؟ تو:همونی که الان بری زیر چشمش کبوده تهوینگ: تو زدیش؟ تو: نه خیر من خواستم بزنمش یهو جیمین اومد همیچین کتکش زد که ممکن بود بمیره تهوینگ :امشب من از بیگ هیت نمیام مگه این که پیداش کنم مرتیک+ه🤬🤬 از جیمین هم یه تشکر باید بکنم از این به بعد اگر خواستی از دفترت بیرون بیای اول به من زنگ می زنی بیام با هم بریم فهمیدی؟
تو (می خوای آرومش کنی) باشه آقای د ز مخفف دلیل زندگیم تهوینگ : امشب میریم بیرون کارتمو خالی می کنیم و میایم تو : از من انتظار داری یه شبه سه و نیم میلیارد خرج کنم د ز؟ تهوینگ: اگه می خوای نامزد بمونیم آره تو: یع۰۰۰یعنی تهوینگ: هفته ی بعد فامیلاتو دعوت کن ما اگه نامزد باشیم تو امنیت نداری دو هفته ی بعد عروسی می گیریم
واسه ماه عسل میرید دریا تو : جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ تهوینگ: ع ه م افتادی تو آب تهوینگ سریع پیرهن خودشو در میاره میاد تو آب تا ته آب میره داری خفه میشی که یهو یه دستی روی کمرت احساس می کنی ولی وقتی تهوینگ میارتت بالا که بیهوش شدی
تهوینگ دو ساعت فقط سرشو رو قلبت گذاشته تا ببینه نفس می کشی یا نه وقتی دید داره ضربان قلبت کم میشه دیگه نتونست تحمل کنه و زد زیر گریه اونقدر گریه می کنه که کم کم خوابش می بره ولی وقتی نزدیکه دوباره سر بخوری تو آب یهو می گیرتت و ب+غ+ل+ت می کنه می زارتت تو ماشین و سریع به بیمارستان می ره
وقتی میره بیمارستان تو باید عمل شی می شینه یه جایی یهو دهنش به کف زمین می خوره از تعجب نامجون هم اونجاست و داره مثل ابر بهار گریه می کنه تهوینگ کمی نامجون رو آروم کرد و بعد معلوم میشه نامجون هم با نامزدش رفته جنگل اما ببر قلب نامزدشو گاز گرفته (نامزد نامجون دوست صمیمی تو هست) و حالا تا فردا نامجون می خواد قلبشو به سو هونگ (اسم نامزدش) اهدا کنه و در همون لحظه دکتر تو و سو هونگ میاد نتیجه رو میگه
بای بای💞💞💞💞💞💚💚💚💚💚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی قشنگ بود ولی چجوری میشه ببر قلب آدم و گاز بگیره ؟؟؟
لطفا به رمانم سر بزن 🥺