
خب این پارت ۳ امید وارم خوشتون بیاد

وقتی چشمام و باز کردم تو یه اتاق به یه صندلی بسته شده بودم هیچی اونجا نبود نمیتونستم بگم اتاق چه ابعادی داره هیچی نمیدیدم همه جا سیاه و تاریک بود. خیلی ترسیده بودم. یه دفعه صدای پا کسی و حس کردم. از جلو نور ضعیفی دیده میشد. صدا باز شدن در مردی قد بلند و دیدم که بهم نزدیک میشد. جلوم نشست صورتش و نمیدیدم. بهم گفت : _ بهت هشدار داده بود که این پرونده و کنار بزاری باید قبل از اینکه بخوای بری سراغ پدر کو منصرف میشدی. 😦اون از کجا فهمید من به هیچ کس نگفتم میخوام برم پیش پدر کو. باورم نمیشد این مرد کیه اینجا کجاست چرا باید این پرونده و فراموش میکردم. مرد از اتاق بیرون رفت. *چند ساعت بعد _ مکان نامعلوم_ زمان نامعلوم* خواب بودم این تنها چیزی بود که آرومم میکرد. بازم صدا پا البته این دفعه قدم ها سنگین تر بود. چشمم و باز کردم یه مرد جلوم بود ولی مرد قبلی نبود. انقدر بهم نزدیک شد که بلاخره صورتش و دیدم. همون بود همون مردی که تو اتوبوس دیدم. چسبی که جلو دهنم و گرفته بود و کند. دستام و باز کرد. دستم و گرفت و بلندم کرد. به سمت بیرون از اتاق من و برد وقتی باد و حس کردم ستاره ها و دیدم فهمیدم اومدم بیرون. ازش پرسیدم که اون کیه چرا نباید دنبال این پرونده و بگیرم. ذهنم پر شده بود از علامت سوال. شروع کردم به حرف زدن که دستش و جلو دهنم گرفت.

بهم گفت : _ هیششششش الان صدامون و میشنون + اممم الان کجا میریم _ میریم یجا امن فقط بهم قول بده درباره من با هیچ کس حرف نزنی سرم و به نشانه بله تکون دادم ناگهان من و بقل کرد و به پرواز درومد. تمام سئول زیر پامون بود. همین جور به سمت آسمون میرفتیم. یک لحظه همه جا سفید شد چشمام و از شدت نور بستم. چند دقیقه بعد زمین و زیر پاهام حس کردم. اون مرد گفت : _ چشمات و باز کن وقتی چشم هام و باز کردم نور آفتاب مستقیم رو صورتم بود. توی یک حیاط زیبا بودم. عمارتی از دور معلوم بود دستم و گرفت و به اون سمت رفتیم. یک اجوما اومد جلو و رو به مرد گفت : # کجا بودی پسره خیره سر میدونی چقدر نگرانت شدم دوباره تو دنیا آدما ول میچرخید معلوم بود متوجه من نشده مرد گفت _ اوماااا میشه جلو همه ابروم و نبری اجوما سرشو چرخوند تازه من و دید یک متر پرید عقب و گفت : # یا خدا آدم ؟ _ اوهوم آدم حالا میشه بریم تو خونه # موا چی کار کردی یه آدم و آوردی به دنیا نارنیا پسره درد سر ساز یجوری میزنمت پخش زمین بشی ها مرد رو به من گفت: _ خانم کیم ایشون مادرم ببخشید فقط زیاد داد میزنه من رو به اجوما گفتم + سلام و ارز ادب # به به بلاخره یه با ادب این دور و بر پیدا شد بیا دخترم بیا میدونم این پسره خیره سر من از دنیا خودت دورت کرده میدونم با اینجا آشنایی نداری بیرون بمونی خطر ناک روح های پلید واسه روح انسان ها سر و دست میشکنن بیا تو رو به پسر گفت _ ای پسره نفهم و بعد من و به خونه برد

از اجوما پرسیدم + ببخشید من کی رفتم تو کما # کما چیه + امم همونی که اگه سرت بخوره به جایی بیهوش میشی # ای گو پس بگو چرا انقد آرومی فکر میکنی داره خواب میبینی؟ حق هم داری باور کردن این مکان خیلی سخت نگاهی به بالا سرم کردم چند تا خورشید با اسب ها نه عقاب ها نه ترکیبی از این دو حیوان روی هوا ناخدا گاه چشم هام سیاهی رفت و پخش زمین شدن.

وقتی چشمام و باز کردم دیدم همون مرد بالا سرم وایساده و رو تخت دراز کشیده بودم اون مرد گفت _ سلام به هوش اومدی ؟ 🙂 # یا خدا اینجا کجاست تو دیگی کدوم خری هستی _ نه اشتباه نکن من خر نیستم به گونه ما میگن ایگوتو اسمم هم ته یونگ اسم تو هم ا/ت + یاااااا تو اسم من و از کجا می دونی _ خ رو کارت های بانکیت بود + کارت بانکی ؟ آها تو همون پسره تو اتوبوسی که بهم خورد حالا یادم اومد . صبر کن ببینم اون چیه؟ به در ورودی اشاره کردم یه اژدها حدودا ۳ متری جلوم وایساده بود به پشتش نگاه کرد و به خودش اشاره کرد (& علامت اژدها ) & من ؟ درست حرف بزن خانم این چیه این به میز و صندلی میگن با کمال احترام فوفو هستم ( منم با این اسم انتخاب کردنم اصلا معنی میده؟ ) چشمام ۴ تا شد 👀👀 داد زدم + اینا خواب نبود _ نه به همون خدایی که میپرستی ما واقعیم. به دور و برم نگاه کردم بجز ته یونگ و اون فوفو نام ۴ تا پسر دیگه هم بودن. پسرا که متوجه نگاهم شدن خودشون و معرفی کردن № سلام جیمین هستن € سلام خوشگله اسم من جونگ کوک واسه خانم خانمایی مثل شما کوکی ₱ سلام من هوسوک هستم این طرفا بهم میگن جی هوپ و اونی که رو صندلی ولو شده بود دستش و بالا کرد و گفت £ مین یونگی № ما بهش میگیم شوگا

سرم و خم کردم و گفتم + ا/ت یکهو در باز شد و ......

یه گروه با مسلسل ریختن همه و کشتن شوخی بود بابا من برم نهار روز خوش ایام به کام عکس ها و از سوگل دوستم گرفته بودم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبه اصن بهتر از این نداریممممممنون برامون وقت میزاری
این از سریال تاریخ ارتدال برداشتی🙂
ایگتو .
ولی داستانت عالیه💞