
سلاممم🧚🏻♀️ پارت جدید امد🌌☔ خوب برید بخونید و کامنت بزارید💞🖇

【 از زبان اما 】 فردای آن روز: صبح از خواب بیدار شدم، اتاقم رو جمع کردم و امدم تبقه ی پایین و قهوه خوردم. میا: خواهر جون چرا میری؟ ماریان: میا خب میره مسافرت تو هم هر روز میتونی با دوستات بری استخر یا شب برید خونه ی هم و... میا: هوووورا باشع خوشبگذره. اما: اممم مرسی عو راستی مامان من و تیفانی میریم دنبال امیلی و لِئا تا بریم خرید برای سفرمون. ماریان: عووو خوش بگذره راستی این کارتو بگیر باهاش خرید کن باشع؟ اما: مرسی من میرم آماده بشم. رفتم و (عکس بالا لباس اما هست) و موهام رو بالا بستم و فرق کج کردم موهام رو بستم و کفش سفید پوشیدم، موبایلم هم گرفتم و رفتم بیرون.

【 از زبان تیفانی 】 داشتم صبحانه میخوردم که یادم افتاد با اما قرار دارم مغذم ارور داد ولی سریع رفتم تو اتاقم و آماده شدم، (لباس بالا هم عکسِ لباس تیفانیه) و موهام رو باز گذاشتم و امدم بیرون... تیفانی: وای نههه گوشیمو جا گذاشتم اینجوری نمیتونم آنلاین خریدام رو پرداخت کنم. بعدم رفتم خونه و گوشیمو برداشتم و امدم بیرون و سریع رفتم دم پاساژی که با اما قرار داشتم، قرار بود اما بره دمبال امیلی و لِئا پس تا اون موقع وقت دارم. تیفانی: وایی گشنمه هیچی از صبحانه نفهمیدم☹...عا اونجا یه سندویچ فروشیه برم یه چیزی بخورم تا بیان.🤤 【 از زبان لِئا 】 داشتم آماده میشدم که مامانم صدام کرد گفت: عزیزممم بیا تبقیه ی پایین کارت دارم. لِئا: چی شده مامان؟ الیزابت: بیا این کارت بابات هست گفتش بهت بدم باهاش خرید کنی لِئا: آم ممنون مامان. الیزابت: عاا دخترم یادم رفت بگم آجیت صبح زود رف کالیفرنیا منم ساعت ۹ میرم به یکی از دوستام سر بزنم تا ساعت ۱۲ میام خونه. لِئا: مامان بعد از خرید ما هممون میریم خونه ی اما😉 الیزابت: عع پس من برای ناهار نمیام خونه ی دوستم هستم. لِئا: خوش بگذره من برم آماده بشم الان اما میرسه. بعد رفتم و یه تیشرت گلبهی با شلوار لی پوشیدم و موهامو دو گوشی بستم. همون موقع اما امد و باهم رفتیم دمبال امیلی.

【 از زبان امیلی 】 (لباس امیلی رو در عکس بالا میبینید)و موهامو بافتم ، روی مبل نشسته بودم و منتظر بودم تا اما بیاد دمبالم که یهو زنگ زدن و گفتن که بیام پایین، منم رفتم. اما: سلام.🤗 امیلی: عوه بریم بریم دیره. بعد هم به سمط پاساژ رفتیم،دم پاساژ تیفانی وایساده بود منتظر ما ما که رسیدم باهم رفتیم داخل. تیفانی: خب اول چی میخواییم؟ اما: خب من یه لیست نوشتم. بعد دست کرد تو جیبش و یه لیست بلند بالا بهمون نشون داد و گف: اول باید چمدون بخریم. لِئا: خب عاام اون مغازه چمدون های کیوتی داره. بعد رفتیم داخلش، ههمون یکی یدونه چمدون انتخاب کردیم، برای من یه جورایی بین صورتی و نارنجی بود ، برای اما صورتی کمرنگ، بقییه هم هنوز انتخواب نکردن. لِئا: ببینم این گلبهیه خوبه یا اونی که مثل جواهرِ؟ اما: هر دوش خوشگله ولی گلبهیه. تیفانی: بچه ها من این هلوگرامیه رو انتخاب کردم. هممون خریدیم و امدیم بیرون. اما: خب حالا پک آرایشی بخریم.☺ لِئا: باش. امیلی: اینجا خوبه؟ تیفانی: آره بریم. بعد رفتیم داخل ، هر کدوممون رنگ پک بهداشتی مون رو با چمدونمون ست کردیم. خلاصع کلی چیز میز خریدیم، ساعت ۱ شد.
خوب لاوی این پارت هم تموم شد💎🖇 لایک و کامنت یادت نره👈👉 مرسی⛓💕
بابای👋🏻🍒
خب یه سوال بپرسم از 1 تا 20 چه امتیازی به داستانم میدی؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)