جوک های خنده‌دار

خاله : خب عزیزم دیگه چه خبر؟ پسر: هیچی دیشب بابام شامو سوزوند بعد مامانم باهاش دعوا کرد با هم دیگه قهر کردن بعد منم سر داداش کوچولوم داد زدم داداشم گریه کرد. کل خانواده با هم قهر بودیم. 1 ساعت بعد مامانم رفت با بابام آشتی کرد منم با داداشم آشتی کردم بعد مامانم بهم گفت این ماجرا رو برای هيچ کس تعریف نکن. آره خلاصه... 😂

مامان: پسرم مگه زبون نداری که دستتو جلوی سفره دراز میکنی؟ پسر: آخه زبونم وسط سفره نمیرسه وای دلم 🤣

اولی: چرا گوشت قرمز شده؟ دومی: یه خبر داغ شنیدم. 😂😐

مرد: برای چی باید جریمه بدم؟ پلیس : چون چراغ خطر رو رد کردی مرد: عجبااااا از خطر رد شدیم باید جریمه هم بدیم؟ عجب مرد مضحکی 😐

مشتری : آقا یک پيراهن سبز مردانه میخواهم. فروشنده: یقه اش مثل یقه خودم باشد؟ مشتری: نه لطفا یقه اش تمیز باشد. خاک عالم 😐

خب تموم شد من که مردم از خنده 😂 شما چی؟