مرینت وآدرین پارت 10

خب قبل از هر چیز باید بگم که الان به دو سال آینده میریم توی این دو سال فقط رز با مکث و کیم با کلویی ازدواج کردند خب بریم برای داستان 🧡 m: گوشیم زنگ خورد دیدم کلویی گفت که برم هتل باباش کارم داره وای نکنه که میخواد دوباره چیز بارم کنه چطوره نرم خب با توجه به این که گفت با آدرین بیا خب باهاش مشورت میکنم آدرین: بله عزیزم m:میگم کلویی زنگ زد گفت با تو بریم هتل کارمون داره بریم؟ آدرین:بریم😝 از زبان کلویی : پالن پالن p:بله ملکه ی من از زبان کلویی :پالن مرینت وآدرین میان این جا به نظرت بگم که p:اون دو تا را اره بگو چه اشکالی داره

تیکی:مرینت میشه من وپلگ هم بیایم😁مرینت:باشه بیاین😝 (خب یعنی رفتند هتل) سلام مرینت سلام آدرین 😁😁مرینت:سلام🤨 آدرین سلام کلویی😊 کیم کجاست از زبان مرینت :کلویی شروع کرد به گریه کردن گفتم کلویی آدرین که چیزی نگفت باهاش قهری کلویی:نه ولی آدرین:نکنه داری شوخی میکنی کلویی:👻😥😭😢نه ازش ازش طلاق گرفتن مرینت:🥺آدرین:🥺 پالن : تیکی پلگ میگم من و سس میخوایم ازدواج کنیم بین خودمون باشه ها ولی کلویی هم با لوکاست p :پالن مبارک باشه عزیزم t:منم بهت تبریک میگم پالن🌟

کلویی:و این که مرینت من را میبخشی🥑 مرینت :بله خب بچه ها این پارت آخر فصل اول بود🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒

تو فصل بعدی ابر قهرمان جدید داریم اسلاید بعدی عکسش را گذاشتم😊😊😊

خب چالش داریم: دلت میخواد فصل 4 کامل بیاد و بعد مرینت به آدرین برسه

یه سری از آدرین ها اومدن داستانم را خواندن لایک نکردن خب تو هم لایک کن یاد بگیرن