سلااام. خوبین؟ ببخشید دیر میزارم و کم ، از یه طرف دارم برای تیزهوشان و نمونه دولتی میخونم ، از یه طرف درسمه ، از طرف دیگه هم اینکه امتحانامون حضوری شده. دیگه خودتون تصور کنید دیگه ، بازم ببخشید و امیدوارم لذت ببرید 💙
رداپوش در حالی که به طرف رداپوش دیگر میرفت گفت :« کلاریس ، گزارششو بیار دفترم.»
نمی خواست گزارش را ببیند و یا بخواند . به طرف دفترش حرکت کرد ، از آنجا خارج شد و به محوطه بیرونی رسید که آن را چهار ساختمان احاطه کرده بودند. همانطور که به سمت ساختمان دوم از سمت راست حرکت میکرد کلاه ردایش را برداشت ؛ زیر آن دخترکی با پوستی سفید ، موها و چشم های قهوه ای بود.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالییییی بود💗💗💗
انقدر توماس رو اذیت نکن گناه داره🥺😢
ممنون. چشم ولی برای قوی شدنش نیازه ، ولی باشه ، کمترش میکنم❤️😅
بسی زیبا بود 💜💜
سعی کن سعی کن 😶
ممنون. چشم❤️❤️
بسیار عالی
🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
اوخی دلم برا تامی سوخت🥺🥺
ممنون. آره ... البته این یک هزارم بلا هاییه که سرش میاد😅😅💙
ازت خیلی خوشم اومد
منم هر بلایی که مبتونم رو سر شخصیت اصلی میارم
اجی میشی
کلرم ۱۴ سالمه
آره . منم ایلکای هستم و ۱۵ نه ۱۶ سالمه ، ببخشید هنوز عادت نکردم😅😅😅