از این ب بعد قراره اتفاقا هیجان انگیز تر بشن و شخصیتا هم بیشتر بشن.. خب بریم ک بخونیم این یکی پارت رو😉🤗
*پارت دهم چرخ گردون*
از زبون *آرسین*
تو افکارم غرق بودم که یهو ب خودم اومدم و دیدم لیوانم تو دستام نیس..
با بهت سرمو چرخوندم و در کمال ناباوری دیدم نسکافه عزیزم دست هلناییه که رو اوپن کنارم نشسته و با خونسردی داره میخورتش
صبر کن ببینم اصن این کی اومد ک نفمیدم؟
من ــ تو کی اومدی نسکافمو بده بینم
هلنا ولی با نیش باز در حالی که لیوانو بم میداد گف ــ اینقد غرق تو فکرات بودی نفمیدی عزیزم..
همونطور که لیوان ب دست اروم اروم عقبی راه میرفتم سمت سینک ب این فک میکردم که عزیزم دقیقا چنتا فوش میخورد؟
هلناــ لازم نیس اینقد فک کنی گلم فق یادت باشه فوشایی ک عزیزم میخوره از عشقم و جگرم کمتره..
چپچپ نگاش کردم و خاستم نسکافه رو بخورم که دیدم تمام محتویات توش رو خورده..
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)