شلاممممممممممممم😐💜 شنگول منگولم حبه ی انگورم😐💜 شنگول با پارت پنجم اومده که به حبه ی انگورا نشون بده😐💜
از زبان پانتها:یهوووو یک خانوم گفت یونگ خودتی😨😨😢برگشتم گفتم:سلام🙂پانتها هستم🙂💜اون خانومه:بله بله میدونم پانتها دختر گلم منم مادرت فدات بشم دختر نازم چقدر بزرگ شدی 😢 بیا بقلم دخترم بیا😢💜_دلم می خواست برم مامانم رو بقل کنم ولی😢با این دستم نمی تونم😢🙂(ایم مادر پانتها یونهی هستش و نشانش^)^دستت دستت چیشده یونگ ها چیشده دخترم +😢😭😭😭^گریه نکن فدات بشم بیا بقلم بیا(و یونگ میره تو بقلش ولی حواسش هست که دستش اذیت نشه)^بیا بربم بالا بیا+چشم
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
یه درد خواستی تو ذهنم که خدا میدون
😂😐😐😐😐💔❤
داستانت عالی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
مسی جیگر❤
فعلا این دو روز امتحان دارم شاید نتونم بزارم ولی تلاشمو میکنم❤💜