عشق معجزه آسا ۶

10 اسلاید چند گزینه ای توسط: Chuuya انتشار: 4 سال پیش 1,860 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

اینم پارت ششم . بابت اینکه کمه متاسفم . پارت بعد رو بلند تر میکنم. با تشکر از نظرات و شرکت کردنتون.?

ادرین: وای باورم نمیشه بانوی من مرینته مرینت: کت نوار من بخاطر این بهت جواب رد میدادم که ادرینو دوس داشتم اما الان ..... خب گربه سیاه ادرینه ادرین: من لیدی باگو دوس داشتم و لیدی باگ منو?

پلگ : میشه انقد مسخره بازی در نیارین؟ تیکی: پلگ? پلگ : داشتیم چی میگفتیم قند عسل؟ تیکی :? مرینت و ادرین:?? مرینت: ادرین حالت خوبه؟ ادرین: اره . اما راست میگی به بابام چی بگم؟.

مرینت: ام.... راستشو??? ادرین: مرینت? واقعا میگم مرینت: خب توسط مستر گرین? ادرین: واقعا فکر کوتاه و تمیزیه و خب حقیقت هم هست. مرینت: اره باید ببرمت خونتون بعد خودمم با همین لباس مهمونی میام شام. نظرت چیه؟

ادرین : خوبه اما باید به عنوان لیدی باگ منو ببری خونه لیدی من/ پرنسس . اینم گوشواره هات? مرینت: ممنونم? تیکی اسپوتس آن ادرین : میخوای خودم کت نوار شم برم ؟ مرینت : اما تو زخمی هستی.

ادرین: با هم داریم میریم تو حواست بهم هست? البته اه خودتم بخوای مرینت: چرا نخوام ؟ ادرین: پلگ پنجه ها بیرون. و با هم به سمت خونه ادرین راه افتادند. به خونه رسیدن کت نوار: پنجه ها داخل و تبدیل به ادرین شد. لیدی باگ: اسپوتس اف و تبدیل به مرینت شد.

با هم رفتن تو و با هم رقصیدن و موقع شام کلی خندیدند. بعد از مهمونی هم ادرین خودش با اینکه زخمی بود مرینتو رسوند خونشون. فردا صبح ساعت هفت و بیست دقیقه مادر مرینت: مرینت اگه نمیخوای دیر برسی پاشو . مرینت: الان مادر مرینت رفت طبقه پایین و صبحونش رو خورد و رفت مدرسه.

توی مدرسه بازم کلویی داشت پز میداد و اصلا به روی خودش نیاورده بود که ادرین دعوتش نکرده و به بچه ها میگفت میخواد بره نیویورک . رفت تو کلاس و کنار آلیا نشست. مرینت: سلام آلیا: سلام دختر بازم خواب موندی؟ مرینت: اره . نپرس. خانم بوستیه وارد کلاس شد.

خانم بوستیه: سلام بچه ها بچه ها: سلام خانم بوستیه خانم بوستیه : براتون خبر هایی دارم . امسال قراره از هر مدرسه یک تیم دو نفره برای بازی رایانه ای ثبت نام بشن و خب شما باید رقیب هم بشید تا دو نفر منتخب انتخاب بش... ادرین اومد تو کلاس و گفت: سلام خانم بوستیه واقعا متاسفم که دیر کردم. .

مرینت: آلیا ادرین تا حالا چند بار دیر کرده آلیا: خب تقریبا هیچوقت مرینت: پس جالبه که الان دیر کرده. خانم بوستیه: مشکلی نداره ادرین بشین. داشتم میگفتم که مسابقات رایانه ای امسال برگزار میشه و دو فرد منتخب میرن برای مسابقه نهایی. اونهایی که میخوان شرکت کنن زنگ بعد میتونن برن دفتر آقای مدیر و اسم نویسی کنن خب حالا درسو شروع میکنیم.