لیدی باگ و کت نوار 3

کجا بودیم آها یادم اومد رفتم خونه می خواستم برم دوش بگیرم یهو دیدم

دیدم یه شرور اومد داشت همه را به می زد هیچ کس نمی تونست حرکت کنه و یه شمشیر داشت فکر کنم کاگامی بود گفتم پلگ پنجه ها بیرون و رفتم دیدم لیدی باگ نیست مجبور شدم خودم بجنگم از زبان مرینت رفتم خونه خیس بودم لباسام را در آوردم رفتم حموم وقتی رفتم تیکی در را زد گفتم چی شده

گفت که یه شرور اومد گفتم باشه سریع الان میام بی رونق یه دوش سریع گرفتم اصلا نفهمیدم چه طوری گرفتم سرم را خشک کردم لباس های همیشگی را پوشیدم و تبدیل شدم رفتم دیدم کت نوار شرور را شکست داده یهو

کت گفت بانوی من چرا اینقدر دیر کردی گفت ببخشید رفته بودم حمام گفتم کت واسه دیروز متاسفم که ترو تنها گذاشتم

کت گفت مشکل نیست بانوی من دیدم ناراحت بود خواستم از دلش در بیام گفتم ساعت 8 بیا روی برج ایفل گفت باشه خیلی خوش حال شد من هم رفتم خونه یهو

تیکی گفت مرینت از یه طرف آدرین از یه طرف لوکا از یه طرف هم کت نوار مرینت گفت تیکی من دیگه آدرین را دوست ندارم ،😔😔 و رفتم مشق هام را نوشتم و دیدم ساعت 7 نیم است سریع تبدیل شدم رفتم روی برج ایفل را تزیین کردم منتظر موندم تا کت بیاد از زبان آدرین وقتی لیدی باگ رفت من هم رفتم خونه خیلی خوش حال بودم رفتم دوش گرفتم و پلگ هم رفت پیش پنیراش بعد که دوش گرفتم رفتم مشق هایم را نوشتم رفتم مو هام را خشک کردم چیه عطر زدم رفتم پایین که شام بخورم دیدم ساعت به 8 10 دقیقه مونده سریع تبدیل شدم در راه شام گرفتم واسه بانوی من و واسه خودم رفتم برج ایفل یهو

دیدم لیدی باگ اونجا را خیلی قشنگ تزیین کرده از زبان لیدی باگ آنجا را تزیین کردم یه زره گشنم شد گفتم کاش خونه شام می خوردم دیدم کت اومد در دستش هم شام آورده بود گفتم سلام کت چه طوری گفت خوبم رفتیم نشستیم و شام خوردیم خیلی خوش مزه بود و ماه را نگاه کردیم خودمم نفهمیدم چی شد کت نوار را بغل کردم احساس می کردم امن تریم جای دنیا بودم گفتم من چرا کت نوار را نمی دیدم بهش جواب رد می دادم ،😭😭😔😔کاش از اول من کت را دوست می داشتم از زبان کت نوار لیدی باگ من را بغل کرد خیلی حس خوبی داشتم

به کت گفتم کت نوار تو منو دوست داری گفت آره از همه چیز بیشتر دوست دارم دنیا ها ا به من بدن من دوباره تو را انتخاب می کنم دیدم لیدی باگ سرخ شد که یه دفعه به لیدی باگ نگاه کردم اون یه لحظه منو بوسید باورم نمی شد خیلی حس خوبی داشتم من هم همراهیش کردم بعد از جدا شدن لیدی باگ شده بود ،🍅🍅🍅داشت خندم می گرفت ولی جلوی خودم را گرفتم دیدم لیدی باگ خمیازه کشیدن گفتم بهتره دیگه بریم گفت آره گفتم لیدی باگ واسه امشب خیلی ممنونم گفتم قابل تو را نداره و رفتم خونه یهو

خیلی خب دوستان دیگه دستم درد گرفت ببخشید اگه کم بود لطفاً کامنت فراموش نشه و امتحان های ترم من شروع شده و خودمم نهم هستم واسه تیز هوشان میخونم می خونم لطفاً درک کنید

دوستون دارم خدا حافظ

لایک کامنت فراموش نشه خدا حافظ

👋👋👋👋👋👋👋👋👋