خب دوستان اینم تست داستانی هست که در تست من کدوم شخصیت میراکس ام قول داده بودم بزن که بریم
Part 1نمی خوام نه من نمی خوام وقتی کت من دوست نداره با من همکار باشه خب بگذارید از اول شروع کنم:از اونجایی که استاد فو نگهبانی رو داد به من من باید هویت کت نوار رو میدونستم پس تبدیل شدم و ... نیکی فعال شو . و به گربه سیاه پیام دادم . نمی دونستم می بینه یا نه ! از بان کت نوار:پدرم گابریل گارسن منو تو اتاق با محافظ ام تنها گذاشت و محافظ من هم رفت و پشت در نشت و مشغول مرتب کردن مجموعه مجسمه اش شد و من هم باید پیانو تمرین کردم پس موبایل ام ر وصل کردم به بلند گو و موسیقی رو که باید تمرین می کردم گذاشتم پس ... پلگ تبدیل گربه ای و به روش همیشگی د. رفتم که یهو پیام لیدی باگ و دیدم که گفته بود در پشت بوم مدرسه باید ببینمت و به همون جا رفتم دیدم که بانوی من اونجا منتظر منه لیدی باگ گفت :اولین باره که سریع میای بعد پیامم گفتم بانوی من این دفعه دلم برات تنگ شده بود و بیکار بودم
لیدی باگ:گربه لوس بازی در نیار و از اونجایی که من نگهبان معجزه گرم باید هویت تو رو بدونم پس به حالت قبلی ات برگرد . از زبان لیدی باگ:کت نوار گفت باشه و گفت من میتونم هویت تو ر بدون بانوی نجات دهنده شهر من گفتم نه اصلا نه حالت ناراحتی گرفت و به حالت قبل برگشت . وایی اصلا فکرش نمی کردم که کت نوار ادرین باشه گفتم :آ آ آدرین اگ... تو ذهنم گفتم کاشکی باهاش بهتر رفتار می کردم خیلی ناراحت بود گفتم به حالت کت ات برگرد حالا باید بریم. بعدا میبینمت . کت هم مثل من گرفته بود هیچی نگفت تبدیل شد و دور شد
از زبان ادرین :خب سر موقع رسیدم خونه موسیقی رو قطع کردم و ادای تموم کردن تمرین پیانو رو در آوردم. ناتالی هجوم آورد به اتاق نفس نفس میزد گفت باید بریم . گفتم چرا گفت باید بر...و هیولا هجوم آور. به اتاق
ناتالی سعی کردی از آدرین محافظت کنه از اون مو آتشین حلقه ای ناتالی گفت آهای و حلقه ی اتیشی تو نمی تونی به ادرین صدمه بزنی هیولا گفت اسم من رِد سیرکل هست ناتالی تو اولین کسی هستی که مرسوله بعد از گابریل . ناتالی نمی دونست چی کار کنه شیشیه پنجره رو شکست و خودش رو دور ادرین حلقه کرد
دوتاتون فکر می کردند که میمیرن ولی افتادنتد بقل محافظ چون اون به دست شویی رفته بود و رِد سیرکل اونو پیدا نکرده بود پس هر سنایی سوار ماشین شدند داشتند فکر میکردند به کجا برویم که مدرسه رو دیدن ولی جلوی در مدرسه پارک کردند ادرین گفت که دستشویی دارد و وقتی به دستشویی رفت... پلگ تبدیل گربه ای
در برج ایفل منتظر لیدی ام بودم یک چرخ زدم که ناگهان دیدیم لیدی باگ جلو روم وایساده گفتم خوب میشه چیه ؟ کفشدوز بانو گفت باید بفهمیم وسیله ای که اکو.... گفتم من می دونم حلقه شه چون وقتی داشتم میومد م دیدمش که خیلی از حلقه اش محافظت می کنه لیدی باگ گفت
بیا بریم شرارت اش رو از بین ببریم گفتم اول شما بانوی من بدون اینکه به من توجه کنه رفت منم دنبالش . از زبان لیدی باگ شکست دادن این شرور شده خیلی سخت بود رد سیرکل همه ادم ها رو می سوزاند در زمانی که داشتم باهاش مقابله میکردم ازش پرسیدم که چرا آدم ها رو می سوزانی ؟اون گفت گابریل نگذاشت من پسرم خانواده رو ببینم نگذاشت خواطر بسازم پس من هم خاطره هاشون رو می سوزونم
از زبان لیدی باگ :لاکی چارم یک شلنگ آتش نشانی کت نوا. گفت می خوایی آتش خاموش کنیم ؟گفتم افرین کتی بگذار یهو امتحانی بکنم اونجا اون و خیابون از شیر های آتش نشانی بود شلنگ رو به آن وصل کرد و کمی بر روی رد سیرکل پاشید رد سیرکل ماله ای کرد و برای چند ثانیه بروی زمین افتاد گفتم کت نوار باید هم خیس کنیم هم خراب کنیم کت نوار گفت گرفتم نمی دونم چرا یک زره سرد شده بود شاید به خاطر این بود که نگذاشتم حویت ام رو بفهمم اما حالا وقت فکر کردن نبود بیشتر از قبل آب ریخت. و گربه سیاه کت کلیزم و وقتی خیس اش کردم و افتاد زمین و اون حلقه رو نابود کرد و اکومارو از حالت شرارت در آوردم. دلم می خواست با گربه سیاه "ادرین"بریم؟ پیش آندره بستنی بخوریم که...
بهش گفتم می یایی بریم؟ پیش آندره بستنی بخوریم با ضاحر ابر قهرمانی ؟ کت نوار گفت نه نمی تونم . هیچی نگفتم سکوت کردم که یک دفعه دیدم که یک ضربه به گردنم خورد و بعد یک لگد به قفسه سینه ام خورد فقط دیدم که قریه سیاه هم افتاد زمین ...
می خواید داستان ادامه پیدا کنه؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ادامه بده ???
عالی . لطفا پارت بعد رو زود تر بزار . منتظرم .
حتما دوست عزیز من دیروز گذاشتم اسمش من نمی۷دلم معجزه اسا باشم۲ هست نمیدونم آماده برای استفاده است یا نه
زودتر ادامشو بزار . خیلی جالب بود . فقط سعی کن یکم بیشتر حالت داستانی داشته باشه بجز این عالی بود. منتظر پارت بعدیتم.??
ممنون ?حتما ممنون از نظرتون